به مناسبت زادروز یوری گاگارین: نگاهی به تاریخ فضانوردی، از ستونهای هرکول تا وُستک یک
امروز -27 مارس- سالگرد درگذشت یوری گاگارین است.
در روز ۲۷ مارس سال ۱۹۶۸، هواپیمای میگ-۱۵ یوری گاگارین و مربی پروازش طی یک پرواز تمرینی دچار سانحه شد و سقوط کرد و هردو سرنشین آن کشته شدند.
علت دقیق سانحه روشن نیست، اما بر اساس نتایج پژوهشی که در سال ۱۹۸۶ انجام گرفت، تلاطم ناشی از پسسوز موتور جت یک فروند هواپیمای سوخو-۱۱ احتمالاً باعث شده که گاگارین و مربیاش کنترل هواپیمایشان را بطور مرگباری از دست بدهند. بدی هوا در روز سانحه نیز مطمئناً در این سقوط بیتاثیر نبودهاست.
الکسی لئونوف، کیهاننورد روسی و همکار گاگارین، در کتابش با عنوان «دو روی ماه»نظریه مشابهی در مورد این سانحه ارائه داده است. او در همان روز در نزدیکی محل حادثه درحال پرواز با بالگرد بوده، نقل کرده که «دو صدای غرش مهیب» از دور شنیدهاست. الکسی گزارش پژوهش ۱۹۸۶ را تایید کرده و نتیجه گرفته که هواپیمای دومدر ارتفاع پایینتر از حدمجاز در حال پرواز بوده، و «به خاطر بدی هوا، و بدون اطلاع از اینکه بیشتر از ۲۰-۱۰ متر با هواپیمای گاگارین فاصله ندارد، اقدام به شکستن دیوار صوتی کرده است». تلاطم شدید ناشی از این اقدام، هواپیمای گاگارین را بیثبات کرده و به چرخش مرگباری فرستاد. نخستین صدای غرش مهیب ناشی از شکستن دیوار صوتی و دومین صدا ناشی از انفجار هواپیمای گاگارین بوده است. وی فاصله زمانی شنیدن صدای غرش موتور هواپیمای اول و بعد انفجار هواپیمای گاگارین را تنها ۱ تا ۲ ثانیه روایت میکند و بر اساس همین نظر معتقد است فاصله دو هواپیما در حدود ۱۰ تا ۱۵ متر میبوده است. اما وی مطمئن نیست این تداخل مسیر پروازی سهمی یا عمدی بوده است.
نظریه جدیدتری نیز در سال ۲۰۰۵ ارائه شده است که برپایهٔ آن دریچه تهویه کابین خلبان سهواً بدست گاگارین و همکارش و یا خلبان پیشین هواپیما باز گذاشته شدهبودهاست. بازبودن دریچه باعث بوجود آمدن حالت خفگی ناشی از کمبود اکسیژن شده و خلبانان نتوانستهاند کنترل هواپیما را حفظ کنند.
در سال ۲۰۰۷ پیشنهادی مطرح شد مبنی بر اینکه پژوهشهای جدیدی در مورد سقوط یوری گاگارین با استفاده از فناوری نوین انجام گیرد. اما دولتمردان روسیه نیاز به انجام پژوهشهای مجدد را غیرضروری دانستند.
تمامی قطعات جمعآوری شده از لاشه میگ-۱۵ یوری گاگارین در محفظههای سربسته نگهداری میشود و امکان پژوهش روی آنها در آینده وجود دارد.
در «یک پزشک» پیش از این متن بسیار جالب مصاحبه دختر یوری گاگارین را منتشر کرده بودیم، اما امروز به بهانه سالگرد فوت نخستین فضانورد دنیا، نگاهی میاندازیم به تاریخ فضانوردی، از روزهایی که انسان فقط سودایش را داشت، تا نخستین سالهایی که به این آرزو، تحقق بخشید.
داستان معروف ژول ورن «از زمین به ماه»، در سال 1865 نوشته شده است، نسخه های کتاب این نویسنده علمی معروف فرانسوی هنوز هم در قفسه کتابخانه ها و کتابفروشی ها در سراسر جهان به چشم میخورد. قرنها قبل از ژول ورن بشر بفکر دست یافتن بکرات دیگر منظومه شمسی بود. با وجود اینکه عطارد، زهره، مریخ و مشتری و البته ماه موجودیتشان برای انسانهای زمان پیشین کاملا شناخته شده. بود حتی بابلیهای قدیم در چهار هزار سال پیش حرکت انتقالی زهره را ضبط نمودهاند ولی بشر در آن زمانها این کرات را ستارگان متحرکی میدانستند و ساختمان و خصوصیات فیزیکی آنها سؤالی بود که هر فیلسوفی جواب مخصوصی برای آن داشت.
در آن زمان که بشر هنوز به این حقیقت پی نبرده بود که زمین نیز کره ای مانند مریخ، زهره و غیره است، تصور مسافرتهای فضایی حتی یک خیال هم نمیتوانست باشد، بلکه موضوعی کاملا بیمعنی میبود. فیثاغورث در قرن ششم قبل از میلاد برای اولین بار حدس زد که زمین نیز کرهای است مانند سایر ستارگان متحرک، وی همچنین معتقد بود که ممکن است ماه نیز مانند زمین عالمی برای خود داشته باشد.
با وجود آنکه در زمان حیات فیثاغورث فیلسوفهای یونانی با وی هم عقیده نبودند ولی چندی بعد عقاید وی درباره ماه چنان مورد قبول واقع میشود که حتی دانشمندان آن زمان به محاسبه و تعیین اندازه ماه و فاصله آن از زمین میپردازند. طبیعی به نظر میرسد که در چنین زمانی ابتدا بشر به این فکر میافتد که آیا ماه هم واقعاً مثل زمین ساکنانی دارد یا خیر؟ و سپس فکر مسافرت به آن کره را درسر میپروراند.
تاریخ فضاپیمایی و مسافرتهای کیهانی بشر را میتوان به سه دوران خیالی و فانتزی، پایه ریزی علمی و تدارکهای تکنیکی و دوران حقیقی تقسیم نمود.
مسافرتهای کیهانی، دوران خیالی و فانتزی
اولین داستانی که راجع به یک مسافرت فضایی نوشته شده است توسط لوشن(Lucian) از اهالی Samosata سوریه در قرن دوم پس از میلاد تحت عنوان «حکایت حقیقی» بوده است. در این داستان زمانی که، لوشن با کشتی خود از ستونهای هرکول در دریا میگذشت، (ستونهای هرکول محلی است که یونانیان قدیم معتقد بودند هرکس از این محل بگذرد ممکن است مواجه با پیشآمدهای خارق العاده و شگفتآور گردد) ناگهان در یک گردباد عظیم دریائی قرار میگیرد که آن گردباد او را به ماه میرساند.
در سفر دوم وی با اراده خود به کره ماه میرود و برای این منظور خود را مجهز به یک جفت بال مصنوعی میسازد و از کوه الیمپوس (Olympus) در تسالی (Theseely)، سفر خود را به ماه آغاز میکند. داستان لوشن درست در زمانی نوشته شد که دانشمندان یونان باستان کره ماه را جسم جامد سماوی مانند خود زمین برای اولین بار میدانند و این همزمانی نشان میدهد که تصور مسافرتهای کیهانی با تحولات و پیشرفتهای علم نجوم کاملا وابستگی داشته است.
در قرن دوم و همچنین قرنها پس از آن تفاوت بین اروناتیک Aeromautics و استروناتیک Astronautics برای بشر شناخته نبود و در آن دوران تصور مینمودند هر گاه بتوان یک جفت بال ساخت که انسان با آن به پرواز آید قادر خواهد بود راه ماه را در پیش گیرد و بدان کره مسافرت کند، شاید به همین جهت بوده است که پس از داستان لوشن برای 15 قرن حکایتی از مسافرتهای کیهانی نمیشود و بیشتر بشر علاقه خود را متوجه ساختن بال و تقلید از پرندگان میکند.
در سال 1608 با پدید آمدن تحول عظیمی در علم نجوم یعنی اختراع تلسکوپ توسط گالیله -دانشمند ایتالیایی- بار دیگر علاقه بشر به سیارات نمود پیدا کرد. گالیله توسط تلسکوپ خود نگاه جدیدی به آسمان انداخت و طی مدت کوتاهی منابعی سرشار از اطلاعات در اختیار بشر گذاشت، فقط پس از یکی دو هفته به پستی و بلندیهای ماه پیبرد و کاملا ثابت نمود که ماه از جنسی جامد تشکیل شده است.
وی با نگاهی به عالم دورتر بعضی از کرات منظومه شمسی را با تلسکوپ خود مشاهده کرد و با این نتیجه رسید که عطارد، زهره ، مریخ، مشتری و زحل در حقیقت با ستارگان تفاوت دارند و آنها کراتی مانند زمین هستند در مورد مشتری گالیله حتی چهار عدد از ماههای آن کره را ملاحظه نمود که به دور مشتری در حال گردشند. او مشتری را عالمی با چهار ماه در برابر زمین با یک ماه دانست.
بالاخره بشر در اوایل قرن 17 مجهز به دستگاهی شد که با آن راحتتر میتواند به سیارات بنگرد، به بعضی از سؤالهای دیرینه پاسخ دهد، اما در مقابل صدها سؤال جدید در مورد دنیای هر یک از این کرات آسمانی برای انسان ایجاد شد که پاسخ به برخی از آنها، تنها با سفر به آنها ممکن بود.
بنابراین داستاننویسان علمی در دوران خود گالیله شدیداً فکر خود را به مسافرتهای کیهانی متمرکز ساختند. در همین زمان بود که کتاب «تاریخ حقیقی» لوشن بار دیگر به زبان یونانی منتشر شد و پس از اندکی ترجمه آن به لاتین: انگلیسی و چند زبان دیگر صورت گرفت.
در سال 1634 کتاب «خواب» کپلر -منجم معروف آلمانی – به زبان لاتین به چاپ رسید. در این کتاب کپلر نیز مانند لوشن از تجربیاتی که قهرمان داستانش در سفر به کره ماه کسب نموده است سخن میگوید با این تفاوت که کپلر چند سال قبل از نوشتن این داستان قواانین حرکت کرات در منظومه شمسی را به گرد خورشید کشف کرده بود و با در دست بودن تلسکوپ خیلی بیشتر از لوشن به خصوصیات ماه وارد بود. کپلر بر خلاف آنچه لوشن میپنداشت کاملا مطلع بود که بین زمین و ماه هوائی وجود ندارد و در ضمن حرکت ماه به دور زمین طوری صورت می گیرد که همیشه نیمهای از ماه بطرف زمین و نیم کره دیگر آن نامرئی است.
کپلر نیز مانند سایر دانشمندان آن زمان بدین عقیده بود که ممکن است ماه دارای اتمسفر بوده و در آن نیز نوعی از حیات وجود داشته باشد. کتاب خواب کپلر را میتوان اولین داستان فضائی که بر پایه علمی استوار میباشد به چاپ آورد، گرچه سیستمهای پیش برندگی در طرح وی نیز خیالی بوده و نیروی لازمه بطور خارقالعاده در این مسافرت بوجود آمده است. البته این نکته را باید در نظر داشت که کلپر در زمانی میزیست که سحر و جادو بین مردم کاملا رواج داشت و بطوری که آرتور کلارک (Arthur Clarke) در این مورد نوشت، حتی مادر کپلر به احتمال قوی ساحره بوده است! بنابراین دستگاه پیش برندگی خیالی و فانتزی داستان وی را میتوان اثری از طرز فکر محیط آن زمان بر روی نبوغ این دانشمند بزرگ دانست.
درست همزمان با انتشار کتاب خواب کپلر اولین داستان فضاپیمایی به زبان انگلیسی تحت عنوان «مردی در ماه» توسط فرانسیس گودوین به چاپ رسید. در این داستان دومینگو گنسالس (Domingo Gonsales) توسط کشتی کوچکی که بوسیله قوهای تربیت شده هدایت میشد به کره ماه مسافرت میکند. مسافرت وی به ماه اتفاقی صورت میگیرد چون که گنسالس میخواسته فقط در هوا در نزدیکی زمین پرواز کند ولی قوهای راننده وی را طی دوازده روز به کره ماه میبرند: او در بین راه، تنفس نموده، دچار اشکال نمیشود و فقط در موقع دور شدن از زمین احساس بیوزنی مینماید و در سطح ماه حس میکند که جاذبه کمتری روی وی اثر میگذارد و به آسانی میتواند با نیروی مختصری به ارتفاعات قابل ملاحظه ای پرش کند. البته استفاده از قو و عقابهای تربیت شده برای حمل و هدایت هواپیما موضوع جدیدی در آن عصر نبود، بطوری که قرنها قبل از آن فردوسی داستان پرواز کیکاووس به هوا را در شاهنامه با اشعار زیبائی تشریح نموده بود.
در سال 1640 ویلکینز (Wilkins) کتابی تحت عنوان «گفتگویی درباره دنیایی جدید» در انگلستان منتشر نمود و در آن کتاب خصوصیات فیزیکی کره ماه و امکانات حیات در آن کره را تشریح نمود. در این کتاب است که برای اولین بار نامی از موشک برای فرستادن کشتی کیهانی به ماه برده میشود. ویلکینز در کتاب خود پیش بینی کرد که در آینده بشر قادر خواهد شد وسایل لازم را تهیه نماید و به کره ماه مسافرت کند. او در کتابش آنقدر خوشبین بوده است که حتی صحبت از ایجاد مستعمره انگلستان در سطح ماه میکند.
به دنباله نوشته ویکلینز در انگلستان دو رمان توسط یک نویسنده فرانسوی پیرامون سفر به ماه و خورشید در سالهای 1657 و 1662 در پاریس انتشار یافت، که در یکی از آنها برگراس Savinleo Gyrano Bergersc نویسنده رمان، صحبت از راکت با استفاده از نیروی عکسالعمل در پروازهای فضایی کرد و روی همین نکته کتاب برگراس در تاریخ فضاپیمائی داری اهمیت ویژهای است.
با وجود آنکه در قرن 17 اکثر داستاننویسان کیهانی صحبت از مسافرت به کره ماه میکردند، در سال 1686برنارد دو فانتل Bernard de Fontenelle کتابی در باره نجوم عمومی تحت عنوان «دنیاها» مینویسد و ادعا مینماید که در کلیه کرات منظومه شمسی موجودات زندهای مطابق با شرایط محیطی در حال زیستن میباشند. از طرف دیگر همزمان با انتشارات کتاب فانتل، منجمین وقت پس از مطالعات زیادی آگاه میشوند که در اطراف ماه اتمسفر به اندازه کافی وجود ندارد و به احتمال قوی در سطح ماه نیز آب به راحتی بدست نمیآید، پس ثابت کردند بر خلاف تصور فانتل در این کره حیات به صورتی که بشر میشناسد وجود نخواهد داشت. روی همین اصل بود که در اوایل قرن 18 داستاننویسان فضایی خیالات خود را متوجه سایر کرات در منظومه شمسی مینمایند و چون به بعد مسافت و مشکلات فراوانی که در راه مسافرت یه این کرات وجود دارد کاملا آگاهی داشتند از مسافرت به زهره، مریخ و مشتری کمتر صحبت کردند بلکه بیشتر امکانات زیستن در آن کرات را جمعی به صورت داستانهای خیالی و عدهای بصورت جدی تر بر مبنای علم نجوم مورد مطالعه قرار دادند. در اواخر همین قرن، یعنی دوران ویکتوریایی، تحولاتی بزرگ که در امور مهندسی و علم فیزیک صورت گرفت، بار دیگر نور امید را در دل بشر روشن کرد و مهندسین وقت بیش از هر زمانی به امکان دسترسی به ماه و کرات دیگر امیدوار شدند.
سال 1865 را در تاریخ فضاپیمائی سال به خصوصی میتوان محسوب نمود چون در این سال بود که سه نوشته مهم فضانوردی در فرانسه به چاپ رسید: یکی «مسافرت به ماه » توسط الکساندردوما (Alexandre Dumas)، دیگری کتاب معروف «از زمین به ماه» ژولورن و سوم نشریه ا.ابراد (A Eyraud) تحت عنوان «مسافرت به مریخ». نوشتههای ورن و ایراد دارای اهمیت خاصی میباشد، ژولورن مطلع بود که برای پرتاب کشتی فضائیاش به طرف ماه احتیاج به سرعتی دارد که اثر جاذبه زمین را خنثی نماید و برای منظور وی یک توپ نظامی بزرگ در نظر گرفت.
از طرف دیگر ایراد به اصول صحیحی در سیستم پیش برندگی ماشین پرندهاش پیبرد و آن استفاده از یک موتور عکسالعمل یعنی موشک بود. کتاب ژولورن از زمان انتشار تا به حال نوشتهای بسیار مهم بشمار میرود گرچه این کتاب داستانی است فانتزی ولی اکثر نکات آن دارای مبنا و پایه علمی است: مثلا حالت بیوزنی یا محل پرتاب سفینه از تمپا Tampa که فقط در فاصله 100 مایلی از کیپ کاناوارال در ایالت فلوریدا واقع بود. درست از همین محل بود که سری مأموریتهای آپولو انجام شد.
جالب است بدانید که اکثر محاسبات مربوط به سرعت ، زمان و مسیر که در کتاب از زمین به ماه منتشر شده بود، توسط برادر زن ژولورن که در آن موقع پروفسور علم نجوم بود صورت گرفته بود.
ژولورن قهرمانان داستانش را در کوه ماه پیاده ننمود و شاید علت این امر، آنچه آرتور کلارک گوید باشد: «ورن نتوانست طرح و طریقهای انتخاب کند که بوسیله آن بتوان سه سرنشین سفینه را پس از فرود آمدن در کره ماه به سلامتی به زمین بازگرداند». بنابراین کشتی فضاپیمائی وی پس از انجام یک گردش مداری بدور ماه به زمین بازگشت و در اقیانوس آرام فرود آمد: درست مانند سفینههای مرکوری و جمینی یک قرن پس از تاریخ انتشار کتاب ژولورن.
در ماههای آخر سال 1869 و چند ماه اول 1870 مجله ماهیانه اتلانتیک مانتلی Atlamtio Monhly یک سری مقاله تحت عنوان «ماه آجری» توسط ادوارد اورت هیل Edward Everet Hele منتشر ساخت. ماهواره سرنشین دار آجری در مقالات هیل در مداری به دور زمین قرار میگیرد تا به کمک آن طول جغرافیائی برای دریانوردان به راحتی مشخص شود، هیل ماهواره خود را از آجر میسازد تا در موقع پرتاب و عبور از اتمسفر زمین جدار ماهواره در مقابل حرارت ناشی از اصطکاک ایستادگی کند. هیل به این امید بود که توسط این ماهواره بتواند جان هزاران دریانورد را که به علت اشتباه در محاسبات طول جغرافیائی در اقیانوسها مفقود میشدند حفظ کند. با وجود آنکه امکانات مستقر نمودن ماهواره در مدار زمین یک قرن قبل از مقالات هیل توسط سر اسحق نیوتون Sir Isaac Newton پایه گذار علم مکانیک از نظر تئوری کاملا تجزیه و تحلیل شده بود، ولی باز ماه مصنوعی آجری هیل مورد توجه خاص در آن زمان قرار گرفت.
در اواخر قرن نوزدهم با پیشرفتهای سریع در علم مکانیک و مکانیک سیالات بشر کم و بیش به بعضی از اشکالات دیگر که در سرراه مسافرتهای فضائی وجود دارد پی برد و راه حلهایی پیشنهاد کرد. یکی از مطالب، حرکت در جهت عکس جاذبه است که باید برای پرتاب از زمین و حرکت صعودی در جهت عکس نیروی جاذبه زمین پرواز نمود. کردلاسویچ (Kurd Lasswits) آلمانی نویسنده کتاب «روی دو کره» در سال 1897 و دانشمند معروف انگلیسی و اچ جی ولز H.G. wells صاحب کتاب «اولین مرد روی ماه» در سال 1901 طرحهای ضد جاذبه در نوشته های خود پیشنهاد نمودهاند.
این دو کتاب را میتوان آخرین نوشته های دوران خیالی در مسافرتهای فضایی به حساب آورد.
گرچه داستانهای فضایی تا قبل از آغاز قرن بیستم بیشتر بصورت فانتزی در تاریخ ضبط شدهاند ولی انتشار همین حکایات اثر قابل ملاحظه ای بر روی پیشرفتهای تکنیکی صنایع فضائی برای مسافرت به ماه و کرات منظومه شمسی که در قرن بیستم شاهد آنها بودهایم داشته و از طرف دیگر باعث برانگیختن علاقه مردم به چنین مسافرتهایی و برانگیختن حس کنجکاوی انسانها در طول تاریخ در باره کیهان و به خصوص گوشه ای از آن که خود ما در آن زندگی میکنیم شده است.
دوران پایهریزی علمی و تدارکهای تکنیکی:
در قرن بیستم رؤیای دیرینه بشر جامه عمل به خود پوشید و دست بافتن به آسمان از صورت رؤیا بودن به یک واقعیت تبدیل شد.
در ژوئیه 1969 بشر در دریای آرامش به ماه قدم گذاشت و پس از باقی گذاشتن جای پای خود در آن کره به زمین بازگشت. فقط 12 سال قبل از این موفقیت اعجاز آمیز بود که اولین قمر مصنوعی بنام اسپوتیک اول (Smtnik1) در اکتبر 1957 یعنی صدمین سالگرد تولد کنستانتین تسیولکوفسکی (Konstantin Tslolkovsky) در مداری به گرد زمین قرار گرفت.
تسیولکوفسکی پایه گذار علم استروناتیک یا همان فضانوردی مردی خجول و مانند ادیسون مخترع برق از حس شنوائی محروم بود، وی در روسیه معلم مدرسهای بیش نبود. او در سن 14 سالگی علاقمند به امور فضایی شد و تا سال 1935 که بدرود حیات گفت صدها نشریه درباره پیشبرندگی در فضا و همچنین مسیر فضاپیماها نوشت و اصول فضاپیمائی را با ریاضیات عالی تشریح کرد.
تسیولکوفسکی در سن شانزده سالگی، روزی در حالی که سخت به فکر ساختمان یک کشتی فضایی بود تصور نمود که او میتواند از نیروی گریز از مرکز برای به جلو راندن ماشین خود در فضا استفاده کند. تسیولکوفسکی گفت:
«برای یک لحظه فکر میکردم مسئله پیشبرندگی در فضا را حل نمودهام، این موضوع مرا آنقدر تحت تأثیر قرار داد که آن شب را اصلا نمیتوانستم بخوابم و بجای خواب تمام شب را در خیابانهای مسکو به قدم زدن و فکر کردن در باره اهمیت این کشفی، به صبح رساندم.» در نزدیکیهای صبح بود که تسیولکوفسکی جوان به اشتباه خود پیمیبرد و به این نتیجه میرسد که از نیروی گریز از مرکز نمیتوان برای این منظور استفاده کرد. چندی بعد در سال 1897 وی اصول پیشبرندگی در فضا را فرمول بندی کرد و به این نتیجه رسید که تولید نیروی پیشبرنده توسط موشک تنها راهی است که میتوان در فضای خلأ از آن استفاه نمود. تسیولکوفسکی در شرایطی دشوار، با نداشتن تسهیلات مالی، با نهایت کوشش پژوهشهای خود را در کارگاه شخصی ومحقر ادامه داد، بعضی از تحقیقات وی چنان از زمان او جلوتر بود که دانشمندان پس از سالیانی چند به اهمیت آن پی میبرند. مجموعه کارهای وی Collectsd Works که اکثر آنها جداگانه قبلاً به چاپ رسیده بود، بعدها در مسکو منتشر شد و سپس توسط سازمان ملی فضائی آمریکا به انگلیسی ترجمه شد.
تسیولکوفسکی که اثرات علمیاش بعد از 1930 در محافل دانشمندان غیر روسی شناخته شد در سال 1935 بدرود حیات گفت. از این ستون پر افتخارتر، حفره ایست بسیار بزرگ در قسمت نامرئی کره ماه که اولین بار توسط سومین سفینه لونا (Luna3) در ششم اکتبر 1959 کشف گردید و از آن بیعد به اسم حفره تسیولکوفسکی نامیده شد.
همزمان با تسیولکوفسکی در آن طرف اقیانوس اطلس فیزیکدان آمریکائی گادارد (Robert Hutchings Goddard) مشغول طرح و آزمایشات موشکهای شیمیایی بود. گادارد در ایام طفولیت علاقه عجیبی به خواندن رومانهای ژولورن وولز درباره سفرهای کیهانی داشت و خود او در سال 1901 در حالیکه بیش از نوزده سال نداشت مقالهای تحت عنوان «کشتیرانی در فضا» نوشت و سپس در سالهای 1913 و 1914 موفق شد موشکی را در آمریکا بنام خود به ثبت رساند. اختراع گادارد موشکی شیمیایی بود با سوخت جامد بود و نیروی پیشبرندگی در آن طبق اصل بقا، در اثر گازهای خروجی از شیپوره موشک تولید میشد.
کشف بعدی وی موشک شیمیائیی با سوخت مایع بود که در آن گاموئین و نیتریکاسید مواد سوخت و اکسید کننده آن را تشکیل میداد. در سال 1916 گادارد در گزارشی کتبی به انستیتو اسمیت سوئین (Smithacnian Instution) تحت عنوان «شیوه رسیدن به ارتفاعات زیاد» ارائه داشت که روش استفاده از موشکهای شیمیائی برای پروازهای فضائی و بالاخره رسیدن به ماه را تشریح کرد و برای اجرای این پروژه در خواست بودجه نمود و 5 هزار دلار برای انجام طرحهای خود دریافت داشت.
در آزمایشهای اولیه گادارد از سوخت جامد که بصورت پودر تهیه شده بود استفاده کرد و پس از چند سال توجه خود را معطوف به سوختهای مایع نمود. او این مرتبه اکسیژن مایع را در حالیکه احتیاج به سردخانه داشت انتخاب کرد تا با گاموئین بسوزد و گازهای تولید شده پس از منبسط شدن در شیپوره موشک پیشرندگی لازم را تولید نماید.
با چنین مواد اکسید کننده و سوخت مایع در شانزدهم مارس 1926 اولین موشک توسط پروفسور گادارد -استاد فیزیک دانشگاه کلارک آمریکا- از مزرعهای که در نزدیکی شهر آبرن (Aubrun) در ایالت ماساچوست قرار گرفته بود به فضا پرتاب شد.
اولین موشک جهان، در اولین پرتاب از ارتفاع 13 متر، بیشتر اوج نگرفت. این موشک مجموعا دو ثانیه پرواز نمود و در طی این مدت به سرعت شصت مایل در ساعترسید. پس از سه سال از تاریخ پرتاب اول، گادارد موشکی بزرگتر و مجهز به وسائل اندازه گیری لازم برای سنجش فشار، درجه حرارت، سرعت و همچنین دوربین عکاسی تهیه و به هوا پرتاب نمود و دراین مرتبه به ارتفاع 28 رسید. پرتاب این موشک آنقدرصدا به پا کرد بود که دیگر پلیس ماساچوست به گادارد اجازه نداد به آزمایشهای پرتابی خود در آن ناحیه ادامه دهد.
موفقیت موشکهای گادارد باعث شد که بنیاد گوگنهیم (Guggenhelm Foundation) برای پیشرفت علم فضانوردی یک بودجه 50 هزار دلاری تحت اختیار بگذارد. سپس گادرد به ایالت مکزیک جدید رفت و کارگاهی در نزدیکی شهر رازول (Roswell) بنا نمود. در نزدیکی کارگاه برج و سکوی پرتابی نیز ساخته شد و از همین سکوی پرتاب بود که یک سال پس از فوت گادارد اولین موشک آمریکائی وی-دو(V-2) راه آسمان را در پیش گرفت.
از سال 1930 تا 1941 گادارد در رازول با همکاری همسرش که سمت منشی و حسابدار کارگاه را به عهده داشت و چند تکنیسین به تحقیق پیرامون ساختمان موشکهای سریع السیر ادامه داد طی همین مدت موفق شد اکثر نظریات خود را درباره علم موشک سازی آزمایش و سپس پیاده کند. با وجود آن که بیشترین ارتفاعی که او توانست به آن برسد از 2700 متر تجاوز نکرد، ولی نقشهها و طرحهای وی در کشتیهای فضایی که بعداً به ارتفاعات خیلی زیاد رسیدند مورد استفاده قرار گرفت. گادارد در سال 1945 بدرود حیات گفت در حالی که دنیا آن طور که باید اهمیت کار وی را درک ننموده بود. گادرد چند ماه قبل از فوت این عدم توجه را به این طریق بیان میکند:
اهمیت موشکهای شیمیائی با سوخت مایع بیشتر در موشکهای بزرگ و برای مسافتهای زیاد معلوم میشود و در حال حاضر آمریکا به چنین موشکهائی احتیاج ندارد. شاید این عدم درک کافی علت بزرگتری نیز داشته باشد و آن اینست که این دانشمند نابغه سعی داشت بیشتر بطور انفرادی کار کند و اکثر کارها اعم از طراحی، ترسیمی و ساختمان را خود انجام دهد. در کارگاه وی بیش از سه تا چهار تکنسین و همسرش افراد دیگری بکار گماشته نشده بودند، چندین بار سازمان های صلاحیتدار صنعتی پیشنهاد همکاری دادند ولی او کمک آنها را قبول ننموده. گادارد در حیات خود فقط جزئی از نتیجه تحقیقات خود را در اختیار عامه قرار داد و در حقیقت همین کنارهگیری بود که مانع شناسایی کارهای پراهمیت او شد.
اما در سال 1923 در همان زمانی که گادارد درورجستر آمریکا (Worcestor) سرگرم آزمایش باراکتهای شیمیائی با سوخت جامد بود و در مسکو تسیولکوفسکی مشغولتحقیقات فضایی خودبود، در اروپای باختری تحول بزرگی در تاریخ فضاپیمایی بوقوع پیوست و آن انتشار کتابی تحت عنوان «موشکی در فضای بین کرات» بود که توسط یک معلم ریاضی جوان بنام هرمان ابرت (Hermann Oberth) نوشته و به خرج شخصی انتشار یافته بود.
ابرت در این کتاب چندین تئوری مربوط به مسافرتهای کیهانی و استفاده از راکتهای شیمیایی را تشریح کرده بود، در حالی که قسمت عمده آن تکرار کارهایی بود که تسیولکوفسکی بیست سال قبل در روسیه منتشر ساخته بود و یا گادارد روی آن آزمایش نموده بود ولی ابرت مستقلا به این نتایج علمی رسیده بود و در مورد بعضی از مطالب نکات جدیدی را تیز مورد مطالعه قرار داده بود.
پس از انتشار این کتاب بود که ابرت برای اولین بار با تسیولکوفسکی و کارهای وی آشنایی پیدا کرد و از آن به بعد این دو دانشمند امور فضایی رابطه کاملا دوستانهای با یکدیگر برقرار نمودند. از طرف دیگر رابطه ابرت و گادارد آنقدرها گرم نبود. در ماه مه 1922 ابرت از آلمان نامهای به گادارد مینویسد و بار اطلاع میدهد که در آستانه انتشار نتیجه چندین سال مطالعه و تجسس خود درباره مسائل مربوط به امور فضایی است و از گادارد در خواست میکند نسخهای از انتشارات خود را برای او ارسال دارد. در جواب این نامه گادارد نسخهای از گزارشی که سه سال قبل به اسمیتسونیان ارائه داده بود ارسال کرد. یک سال بعد کتاب «موشکی در فضای بین کرات» در اروپا به چاپ رسید که در آن ابرت از گادارد نیز نام برده بود. با اینکه جای تردیدی نیست که ابرت نتایج چاپ شده را مستقلا بدست آورده بود، با وجود آن گادرد کاملا به این امر مشکوک بود و شدت سوء ظن وی در جواب انتقادی که در بولتن جامعه آمریکائی فضائی در مه 1931 انتشار یافت که چرا گادارد نتایج تحقیقات خود را در دسترس عموم نمیگذاشت. گادارد نوشته بود: آنقدر از عقاید و پیشنهادات من در خارجه بدون ذکر نامکپی شده که ناگزیر مرا مصمم ساخته از انتشار نتایج تحقیقاتم خودداری نمایم.
در دهه سوم قرن بیستم در آلمان نظریات ابرت پیرامون کشف فضا مورد توجه مردم قرار گرفت و بر اساس کارهای وی کتابی بنام« مسافرت در فضا» توسط ویلی لی (WillY Ley) و دیگری تحت عنوان «پیشبرندگی در فضا» توسط ماکسوالبر (Max Valier) انتشار یافت. در سال 1925 والتر هوهمن (Walter Honmann) مهندس آلمانی که سخت تحت تأثیر کارهای ابرت قرار گرفته بود اقتصادیترین مسیر برای رسیدن از کرهای به کره دیگر را فرمول بندی کرد. با علاقه روزافزون جوانان آلمانی به فضانوردی، ابرت و دوستانش، جامعه آلمانی مهندسین موشکسازی را در اواخر سال 1925 افتتاح نمودند.
این جامعه آلمانی فضاپیمایی اولین کانون کیهانی که در تاریخ ثبت شده است نمیباشد. بلکه یک سال قبل از افتتاح آن در مسکو کانونی به اسم «سازمان روسی برای مطالعات سفرهای کیهانی» آغاز به کار نمده بود. این سازمان در سال 1930 توسط انقلابیون روسیه متوقف شد و یکسال بعد سازمانی جدید برای پیشبرد مطالعات فضایی و موشکسازی به جای آن شروع به کار کرد.
همزمان با فعالیتهای ابرت در آلمان، سازمان منجمین فرانسه یک سخنرانی معروف از اسالت پلتوی (Fsnault – Peltsrie) تحت عنوان « کشف اتمسفرهای بالا و امکان مسافرتهای کیهانی » در سال 1928 منتشر ساخت و در سال بعد همین مقاله کمی مفصلتر بصورت یک کتاب به چاپ رسید. پلتری سپس بمنظور پیش بردن فعالیتهای تحقیقاتی فضائی با کمک آندره هیرش (Andre Hiresh) یکی از بانک داران فرانسه یک جایزه سالیانه 5 هزار فرانکی برای بهترین مکتشف و یا محقق فضائی ترتیب داد که اولین آن نصیب ابرت شد.
فعالیتهای گروه آلمانی تحت سرپرستی ابرت و والتر هوهمن بزودی مورد توجه مقامات نظامی آلمانی قرار گرفت. پیمان ورسای (Tresty of Versailles) پس از جنگ جهانی اول ساختن اسلحه های سنگین را در آلمان تحریم کرده بود ولی در آن پیمان ذکری از نام موشک نشده بود، روی همین اصل نظامیان آلمانی در سال 1931 یک مرکز موشک در کومرس دورف (Kummersdorf) تحت سرپرستی والتر درن برگر (Walter Dornberger) بنا نمود و اولین مهندس غیر نظامی که در آنجا بکار گرفته شد فن براون ( Von Braun) بود. دیری نگذشت که در مرکز کومرس دروف با استفاده از الکل و اکسیژن مایع، موشکی به وزن 300 کیلوگرم ساخته و آن را به ارتفاع دو هزار متری رساند. پس از موفقیتهای روز افزون این مرکز پروژه های موشک سازی آببمان برتای مسائل امنیتی به مرکزی در جزیره پنه موند ( Peenemundo) در سال 1937 انتقال یافت و ابرت نیز با فن براون در پنه موند همکاری نمود. در همین مرکز موشکهای وی-دو ( V-2) توسط مهندسین آلمانی طراحی شد و تحت اختیار ارتش آلمان گذاشته شد.
در روز ششم سپتامبر 1944 بمباران پاریس توسط راکتهای وی-دو شروع شد. دو روز بعد همین موشک ها بسوی لندن پرتاب شدند، ولی دیگر دیر شده بود و این موشکهای نتوانستند سرنوشت جنگ را عوض کنند.
پس از مارس 1945 و پایان جنگ جهانی دوم پروژه وی-دو (V-2) در آمریکا با همکاری بعضی از مهندسین پنه موند،از جمله فن براون دنبال شد. اولین وی-دو در آمریکا از سکوی پرتابی که گادارد درازول بنا نهاده بود کمتر از یک سال پس از مرگ گادارد به سوی آسمان پرتاب شد. پروژه وی-دو در آمریکا تحت سرپرستی فن براون دنبال گردید.
از بین تسیولکوفسکی ، گادارد و ابرت، یعنی سه دانشمند بزرگ و پایهریز مسافرتهای کیهانی، فقط ابرت بود که عمرش اجازه داد، پروژه آپولو و فتح ماه را ببیند.
مسافرتهای فضایی: دوران حقیقی
اولین موجود زنده ای که به فضا رفتیک سگ روسی بنام لیکا Laika بود که در روز سوم نوامبر 1957 با سفینه اسپوتنیک دوم سفر خود را آغاز نمود. مطالعه حالات جسمی و روحی لیکا در موقع پرتاب، ورود به مدار زمین و در حالت بیوزنی اطلاعات گرانبهایی در اختیار دانشمندان فضایی قرار دارد، این سگ پس از یک هفته در اثر خفگی درگذشت.
سرانجام روز 12 آوریل 1961 یوری گاگارین – سرگرد نیروی هوائی روسی- با پرواز وستک یک (Vostok 1) در مداری به دور زمین قرار گرفت و نخستین فضانورد تاریخ شد.
سفینه گاگارین ساعت 9 و 7 دقیقه به وقت محلی از سکوی پرتاب در کناره دریای خزر به فضا پرتاب شد و پس از یک بار گردش به دور زمین که 108 دقیقه بطول انجامید، گاگارین در ناحیه ساراتوف (Saratov) سلامت به زمین بازگشت.
روز بیستم فوریه 1967 اولین فضانورد آمریکایی جان گلنJohn H.Glenn با کپسول دوستی هفت (Frindsship 7) در طی مدت 4 ساعت و 56 دقیقه، سه بار دور زمین گشت و سپس در اقیانوس آرام فرود آمد.
بسیار عالی و مفید مثل همیشه. ممنون.
فقط یه نکتهی کوچیک، اونم اینکه اولین فضانورد آمریکایی آلن شپرد بود. درواقع جانگلن، اولین فضانورد امریکایی بود که در مدار زمین قرار گرفت.
ایالت (مکزیک جدید) ؟! دکتر از کجا کپی پیست کردید؟! البته تاریخچه بسیار خوبی بود ممنون
ممنون دکتر عزیز
پست طولانی و الهام بخشی بود.
ازینکه مواردی همچون کیکاووس و.. درکنار تحقیق اصلی بیان میشه حس خوبی به آدم منتقل میکنه که گویای تلاش نویسنده برای جامع تر شدن مطلب هست.