بریدهای از کتاب «انسان و فضا»
چند وقت پیش در پستی برایتان از یکی از کتابهای قدیمی که در دوره کودکی خوانده بودم، نوشته بودم. این کتاب در مورد داستان پرواز و عزم بشر برای رفتن به فضا بود.
کتاب از سری کتابهای مجموعه علوم «لایف» بود و نویسنده نامدارش – آرتور سی کلارک- بود. این کتاب در ایران در سال 1349 با ترجمه خوب کریم امامی توسط انتشارات روزن چاپ شده بود.
محتویات کتاب هنوز هم خواندنی هستند. خوشبختانه با لطف و محبت یکی از خوانندههای «یک پزشک» که بسیار باعث شادمانی من شد، چند وقت پیش کتاب برای روزهایی در اختیارم قرار گرفت.
تصمیم گرفتهام، بخشهایی از این کتاب خوب را با شما به اشتراک بگذارم:
از خیالپردازی تا پرواز
زمین گهوارۀ ذهن است، ولی تا ابد نمیتوان در گهواره زندگی کرد.
ک.ش.تسیولکوفسکی
از جملۀ آنچه ارزش انجامدادن دارد کمتر کاری است که بدون خواب و خیال تحقق یابد. اما آنچه در خواب میبینیم در صورتی ثمربخش تواند بود که مهار عقل شود و پایهای از واقعیت داشته باشد. اگرچه بیشتر از 2000 سال است که انسانها به حدس و گمان سخن از مسافرتهای فضایی راندهاند، تنها در آغاز قرن هفدهم بود که این حدس و گمانها پایهای علمی یافت.
در سال 1609 گالیله، تلسکوپ نوزاد را به سوی آسمان چرخانید و نخستین انسانی شد که به چشم خود (هرچند از پشت پردۀ غباری که زاییدۀ معایب عدسی-های ابتدایی دوربین بود) وجود جهانهای ماوراء زمین را مشاهده کند. گالیله سایۀ مشخص کوههای عظیم را بر دشتهای برهوت ماه گسترده دید. یک لمحه چشمش بر معمای حلقههای زحل افتاد و از درک آن عاجز ماند. زهره را دید، به صورت هلال کوچک درخشانی که چون قمری دوردست بزرگ و کوچک میشد. و از همه مهمتر، چهار نقطۀ نورانی در مداری گردِ سیارۀ مشتری در گردش دید و با این کشف به این عقیده که اجرام آسمانی همه گرد زمین میگردند برای همیشه پایان داد. در واقع، اگر مشتری چهار قمر داشت و زمین تنها یک قمر، شاید انسان در نظام عالم آنقدر مهم نبود که خود مشتاقانه تصور میکرد.
هنوز یک قرن نگذشته، کیهان مسدود و منظم قرون وسطایی که چون بنایی سه طبقه تنها از آسمان (بهشت)، زمین و دوزخ تشکیل یافته بود به فراموشی سپرده شد. شاید آخرین آثارش را در «بهشت گمشدۀ» میلتن (1667) بیابیم و حتی در این مورد نیز پیداست که میلتن از نجوم نو و مقیاس عظیم جهان واقعی هستی به خوبی آگاه بوده است. فقط یک عمر زودتر، شکسپیر در اشعار «شک کن که ستارهها آتشاند/ شک کن که خورشید حرکت میکند» به تصور زمین ساکن و آسمان گردان درود فرستاده بود. میان این دو استاد زبان انگلیسی آبراهۀ عظیمی است که ما آن را انقلاب کپرنیکی مینامیم.
چون این ستارهشناس لهستانی نیکلاس کپرنیک بود که در قرن پانزدهم با انتشار نظریهای از منظومۀ شمسی که در آن خورشید هستۀ مرکزی است و زمین تنها یکی از سیاراتی است که گرد آن میچرخند راه را برای تصویر تازۀ کیهان کوبیده بود. این نظریه را دو دانشمند دیگر ثابت کردند. اولی در قرن هفدهم یوهانس کپلر بود که پس از سالها محاسبۀ بردبارانه و بینهایت بار گمراهشدن در بنبستهای ریاضی قانونهایی را کشف کرد که حاکم بر حرکت سیارهها هستند و امروزه حرکات سیارههای مصنوعی ما یعنی همان گردونههای خبریاب فضایی را کنترل میکنند. سادهترین و شگفتانگیزترین قانون در جمع قانونهای سهگانۀ کپلر قانون اول بود؛ اینکه مدار حرکت سیارهها گرد خورشید، برخلاف تصور همه و از جمله کپرنیک دایرۀ کامل نیست، بلکه منحنی بسیار پیچیدهتری است که بیضی نامیده میشود.
شکل: نشانی از مهمانان زمینی:
جاپای آجیدهای که در غبار نرم سطح ماه نقش بسته است، گواهی است عینی بر نخستین فرود انسان در پهنۀ کیهان. فضانوردان آپولو -11 که به نیروی مهارشدۀ چندین موشک به فضا پرتاب شده و در مدار ماه گردونه عوض کرده بودند در دریای آرامش فرود آمدند و نشان دادند که خاک ماه، تاب تحمل وزن آنان و گردونۀ مهنوردشان را به خوبی دارد. رهآوردشان که در واقع حاصل یک برنامۀ دهسالۀ فضایی با هزینهای معادل 23000میلیون دلار محسوب میشد 38 کیلو از سنگهای ماه بود.
سپس یک نسل بعد نیوتن کبیر ظهور کرد و آخرین نشانههای حکمت ماوراءالطبیعه را از آسمانها زدود و منظومۀ شمسی را به صورت دستگاه عظیم واحدی درآورد که تکتک حرکات آن به کمک یک قانون جامع –قانون جاذبۀ عمومی- توضیح داده میشد. مادۀ ملکوتی اجرام آسمانی و مادۀ زمخت زمین خاکی هر دو از قانونهای واحدی پیروی میکردند. پس دیگر فرقی بین این دو نمیشد گذاشت.
و بدینسان وضع ضد و نقیضی پیش آمد: درحالیکه دوربینهای نجومی تازه کیهان را به مقیاسی که در وراء رؤیاهای مردم اعصار پیشین بود گسترش میدادند، دانش جدید این کیهان بسیار گستردهتر را قابل درک و حتی آشنا جلوهگر میساخت. نجوم از تملک الهیات خارج میشد و شاخهای منشعب از جغرافیا میگردید.
مجموع این کشفها –که همزمان با رونق اکتشافهای زمینی صورت میگرفت- کلیۀ زمینههای اندیشه و فرهنگ انسانی را تحت تأثیر قرار داد و نهتنها آهنگ پیشرفت دانش و فن نو را سریعتر ساخت بلکه چون محرکی روی تخیل انسانی عمل کرد. هنوز بیش از سی تا چهل سال از ظهور نخستین تلسکوپ نگذشته بود که ادبیات کاملی در زمینۀ مسافرت فضایی به وجود آمد که داستان را با دانش تازه درهم میآمیخت.
داستان در خدمت دانستنیها
یکی از این آثار نوشتۀ کپلر بزرگ بود. ظاهراً مناسبتی در این نکته وجود دارد که نخستین کوشش برای نوشتن یک داستان فضایی علمی توسط شخصی به عمل آمده باشد که قانونهایش مسیر تمام گردونههایی را که اکنون در فراسوی زمین حرکت می کنند شکل میبخشد.
در «سومنیوم» (خواب) نوشتۀ کپلر، ارواحی که انسانها را به کرۀ ماه میبرند تنها در زمان معینی قادر به حرکتند: در اثناء لحظۀ زودگذر خسوف که پلی از سایۀ زمین و قمرش را به هم میپیوندد تصور زیبایی است که ثابت میکند کپلر مثل همۀ دانشمندان بزرگ، شاعر هم بوده است.
تعجبی ندارد اگر کپلر ماه را مسکون یافته باشد اما نکتۀ شایان توجه این است که او کوششی جدی کرد تا ساکنینی اختراع کند که تنها انسانهای جابجاشده نباشند، بلکه موجوداتی باشند که از لحاظ بدنی به جهانی با شرایط غیرزمینی تطابق یافتهاند. با وجود آنکه کپلر در «سومنیوم» ارواح را به کار میگیرد، این اثر را باید یک داستان تخیلی-علمی اصیل بدانیم، چون بنیانگذار سنتی شد که بیشتر از سه قرن و نیم رونق داشت و نیز بنیانگذار سنت دیگری که اکنون به پایان خود نزدیک میشود. داستانهای پرواز به جهانهای دیگر همیشه وجود خواهد داشت ولی اکنون که واقعیت بر تخیل پیشی میگیرد، ماه دیگر یگانه مقصد نیست.
پس از کپلر عدهای مقلد پیدا شدند که در جمع آثار آنها، اثری که به صورت دانش یا داستان جالب باشد کمتر یافت میشود. ولی آنان نیز به سهم خود مفید واقع شدند، چون افکار تازۀ نجومی را رواج دادند و گاه نیز اطلاعات دقیقی در اختیار خوانندگان خود گذاشتند. نقشی که اجرا کردند بیشباهت به نقش کاریکاتورهای مسلسل روزنامهها نیست؛ چون همین کاریکاتورها میلیونها جوان نسل ما را برای عصر فضا آماده کردند. گاهی شعلهورساختن تخیل از اسیر واقعیت ماندن مهمتر است.
شکل: کشف ماه واقعی:
گالیله شبی در سال 1609 دوربین خود را به طرف آسمان چرخانید و «زیباترین و دلگشاترین منظره» را کشف کرد، اینکه ماه قرص صافی که در آن وقت تصور میرفت باشد نبود، بلکه دنیایی بود پوشیده از کوه و دره. گالیله نتیجۀ کشفیات خود را در کتابچهای به نام «سیدروس نونسیوس» (پیک ستارهآسا) انتشار داد. در آن، شکل کندهکاریشدۀ بالا چاپ شده بود که در مقایسه با عکسهای امروزی ماه، ابتدایی به نظر میآید ولی در واقع بسیار دقیق کشیده شده است.
پرکاربردترین فضانورد قلم به دست قرن هفدهم سیرانو دوبرژراک، شاعر پرآب و تاب فرانسوی بود. سیرانو در سطح بسیار بالایی عمل میکرد: نهتنها به ماه سفر کرد، به خورشید هم رفت و چندین وسیلۀ محرکه، از جمله موشک و دستگاه جت مانندی که از خورشید نیرو میگرفت نیز طرح کرد. هرچند این پیشبینیها امروزه دقیق و درست به نظر برسند، درستی آنها را نمیتوان چیزی بیشتر از تصادف محض دانست؛ سیرانو دوبرژراک یقیناً خود متوجه نشد که با ذکر موشک، انگشت بر یگانه وسیلۀ محرکهای گذاشته است که میتواند در خلاء فضا عمل کند.
خلاء فضا
تا روزی که داستانپردازان سرانجام به گرفتاریهای ناشی از این نکتۀ نامطبوع در زندگی نجومی پی بردند مدتها گذشت. در آن روزهای نخستین، کمتر کسی (به استثنای کپلر) فرق زیادی بین پرواز در جو و پرواز در وراء آن میگذاشت. حتی کسانی بودند که فکر میکردند جو زمین ممکن است تا ماه هم ادامه داشته باشد. رسیدن به ماه قدری بیشتر از رسیدن به مثلاً مستعمرات جدید در آمریکا طول میکشید اما فنی که این دو شاهکار را میسر میساخت یکی بود.
این طرز فکر سادهلوحانه پس از 1783، سال صعود نخستین بالن سرنشیندار از زمین، دیگر غیرممکن شد. انسانهایی که به کاوش آسمان دور از دسترس پیشین پرداختند به زودی متوجه شدند که برای مسافرتهای عمودی آنها حدی وجود دارد. در مسافتی که یکصدهزارم فاصلۀ زمین تا ماه هم نبود هوا سرد و تنفسش دشوار می-شد. اندکی بالاتر، یعنی فقط 7 تا 8 کیلومتر ناچیز از زمین، بیهوشی و مرگ در انتظار بود. راه ستارگان، که آن را بالن ظاهراً گشوده بود، سختتر از پیش بسته ماند.
آنجا، آیا کسی، کسانی؟
و بدین ترتیب، رؤیای سفر فضایی بیشتر از نیم قرن، یک گوشه نیمجان افتاد. اما بازار نجوم و فکر وجود حیات در جهانهای دیگر پررونق ماند. فیلسوفان، نویسندگان و دانشمندان دربارۀ سیارات دیگر نظرآزمایی میکردند و تصورات خود را دربارۀ موجوداتی که احتمال داشت در آن کرات زندگی کنند ابراز میداشتند و حتی راههایی برای برقرارساختن ارتباط با آنان پیشنهاد میکردند. جستجو برای کشف نشانههایی از زندگی هوشمندانه بر چهر زخم و زیلگرفتۀ ماه و در سیارههای دوردست ادامه داشت. و البته برخی منجمان به نظرشان رسید که این نشانهها را یافتهاند، ولی کسی ایشان را جدی نگرفت و دیرباوری بیشتر، طبعاً در انتظار این فکر بود که روزی واقعاً نهتنها ارتباط بلکه مسافرت به سیارات نیز ممکن خواهد بود.
شکل: مدار ساقط نیوتن:
سر آیزک نیوتن با یک رشته محاسبه از نقطۀ شروع این واقعیت مسلم که اشیاء پرتابشده بر اثر کنش قوۀ جاذبه در امتداد یک منحنی سقوط میکنند به نظریۀ پرواز مداری رسید. شکل بالا که نیوتن خود کشیده است نشان میدهد که اگر شیئی از کوه فرضی V پرتاب شود، در نقطۀ D میافتد. اگر همین شیء محکمتر پرتاب شود در نقطۀ E میافتد و اگر باز هم محکمتر، در نقطۀ F یا G، سرانجام آنکه اگر از نقطهای در فضا پرتاب شود دور دنیا «میافتد» (دایرهای بیرونی).
در دگرگونساختن این طرز تفکر، سهم ژول ورن از سهم هیچ کس دیگری کمتر نیست. داستان «مسافرت به کرۀ ماه» او که در سال 1865 منتشر گردید، در واقع یک طرح دقیق مهندسی فضایی است که همۀ مشکلات فنی را در نظر میگیرد و متهورانه میکوشد حل کند. ژول ورن با اطلاعات عالی خود از علوم و مهندسی، خوب فهمیده بود که مسئلۀ اساسی در پرواز فضایی ایجاد سرعت اولیۀ کافی برای گریز از زمین است. اگرچه توپ غولآسایی که او پیشنهاد کرد راه حل خوبی نبود، اما از غریبترین تصادفات ادبی آنکه این وسیلۀ پرتاب را در محلی که فقط 240 کیلومتر با «کیپ کندی» امروز فاصله دارد قرارداد. از یک قرن بُعد زمان و تمامی پهنۀ اقیانوس اطلس بُعد مسافت تیراندازی بدی نیست.
ژول ورن احتمالاً خود از معایب «توپ فضایی» خود به خوبی آگاه بود. ولی مورد توپ به کنار، روش کلی کار او کاملاً علمی بوده است. تمامی داستان سرشار از اعتمادی است به اینکه فن نوین قادر به حل هر مسئلهای است که به آن عرضه گردد. «مسافرت به کرۀ ماه» به خاطر لحن شوخ آن، به خاطر بینش ژرف آن و به خاطر چند مورد پیشبینی حیرتانگیز آن هنوز هم ارزش خواندن دارد. تقریباً مسلم است که ژول ورن نخستین شخصی بود که طب تجربی فضایی امروز را پیشنهاد کرد؛ اعضاء باشگاه توپ او نظریات خود را با پرتاب گربهای و سنجابی در گلولۀ خالی خمپارهای عملاً آزمایش کردند. اگرچه گربه از مرحلۀ سرعتگرفتن گلوله جان به در برد ولی سنجاب عمرش را به گربه داد.
روایت ژول ورن از رقابت شدید دو ایالت فلوریدا و تگزاس بر سر افتخار عرضهکردن پایگاه پرتاب به نحو مشخصی جدید و امروزی است چون 90 سال بعد، کنگرۀ آمریکا و مقامات فضایی ایالتهای متحده درست گرفتار مشکلات چنین رقابتی شدند. اما حتی ژول ورن هم هرگز نمیتوانست در خواب ببیند که یک روز تمامی بودجهای که برای سفر به ماه پیشنهاد کرد مبلغی باشد که آمریکا ظهر تا ظهر هفت روز هفته صرف کار فضانوردی میکند.
ژول ورن نیز مثل کپلر، مقلدان فراموششدۀ فراوانی دارد؛ از عصر او تا به امروز سیل ادبیات فضایی هرگز متوقف نشده است. در جمع این آثار تنها داستانهای اچ..جی.ولز جوان ارزش باقی دارد. «نخستین انسانها در ماه» و «جنگ جهانها» گنجهای موزهنشین بیزمانی هستند که آنها را نسلهای آینده نیز همچنان با لذت خواهند خواند.
سفر به ماه رو در گذشته خونده ام داستان جالبی داشت انگیزه خوندن میداد به انسان . . .
خیلی ممنون !
واقعاً فکر نمی کردم که یک مقاله قدیمی مربوط به سال 1349 اینقدر می تونه با ارزش و جالب باشه بهر حال این نوشته آرتور سی کلارک بزرگ هستش
اما این واقعیت داره که با اینکه آثار علمی تخیلی قدیمی به خاطر وجه علمی اشان ممکنه آن طراوت و تازگی علمی رو نداشته باشند اما آثار بزرگ علمی تخیلی قدیمی هنوز خواندنی هستند حالا یا وجه علمی اشان، آنجایی که دارای مبانی علمی هنوز مستدل و پایه ای ، و یا وجه داستانی اشان ، مخصوصا اگر داستان سرایانی چیره دست مثل ژول ورن و اچ جی ولز باشند
آخرین تجربه من مربوط به همین کتاب های سفر به ماه و بازگشت از ماه نوشته ژول ورن هست من با اینکه در دوران نوجوانی سفر به ماه رو خوانده بودم اما یک چاپ قابل قبول توسط انتشارات علمی فرهنگی از دوتا کتاب ها چاپ شده پس از خوندن آنها در مقابل سطح اطلاعاتی که ژول ورن داره و دقت اش مبهوت شده بودم . باور کنید که من بعد از این کتابها به ماه جور دیگه ای نگاه می کنم. و خیلی مسائل در مورد ماه برام روشنتر شد
منم این کتاب و خوندم هنوزم دارمش
با سلام و احترام
دکتر مجیدی عزیز ای کاش کتاب کتابی برای کتاب رو هم اسکن کنید و برای دانلود قرار بدید.
کل تهران زیر پام گذاشتم نتونستم پیداش کنم.
خودتون می دونید کسی که عاشق کتابخونی باشه و همچنین کتابی رو ببینه و نتونه بخونه چی میکشه
تمامی کودکی من با ژول ورن گذشت سفر به ماه ، شکار شهاب ، ناخدای 15 ساله و همینطور ایزاک آسیموف کاش هنوز هم کتابهاشون چاپ میشد حالا دیگه تو میدون انقلاب فقط میشه کتابهای کنکور رو راحت پیدا کرد
من این کتاب رو دارم. یکی از آشنایان سالها پیش اونو به من هدیه داد.
خدای من باورم نمیشه. کتاب انسان وفضا…من عاشق این کتابم اما ندارمش..کتابخونه مدرسه ام بود خوندم
هرچی دنبالش گشتم پیدا نشد که بخرم
آیا میشه پیداش کنم