برگی از تاریخ: قحطی بزرگ ایران بین سال‌های 1917 تا 1919 و قحطی روسیه در سال‌های 1921 و 1922

21

در سال‌های 1921 و 1922 قحطی وحشناکی در برخی از مناطق روسیه رخ داد. این قحطی عمدتا در منطقه پیرامون رود ولگا یا اصطلاحا منطقه Povolzhye اتفاق افتاد.

برآورد می‌شود که 5 میلیون نفر در طی این قحطی مردند که در این بین برخی از آنها از فرط گرسنگی به آدمخواری روی آوردند.

این قحطی به خاطر ترکیبی از مشکلات اقتصادی روی داده بعد از جنگ جهانی اول و نیز بروز جنگ داخلی در پی انقلاب روسیه رخ داد. خشکسالی متناوب هم یکی از عوامل تشدید کننده قضیه بود.

در این زمان حامیان ارتش سفید، آنارشیست‌ها و نیز بولشویک‌ها، محصولات غذایی را از دهقانان می‌گرفتند و مصادره می‌کردند و از توزیع آن بین دشمنان خود جلوگیری می‌کردند. مصادره محصولات با قیمت کم یا حتی بدون پرداخت هزینه، باعث شد که میزان تولید در پی آن پایین بیاید.

در عین حال لنین کمک‌های خارجی را بیان اینکه خارجی‌ها نباید در امور داخلی روسیه دخالت کنند، رد کرد.

سرانجام در 15 مارس سال 1921، لنین که متقاعد شده بود ادامه این قحطی می‌تواند منجر به قیام‌هایی از سوی زارعان شود، سیاست اقتصادی خود را تعدیل کرد و اجازه ورود کمک‌های خارجی را هم صادر کرد.

در مورد میزان مرگ و میر این قحطی آمار دقیقی وجود ندارد و برخی میزان کشته‌های کمتر تا یک میلیون نفر را هم ذکر می‌کنند.

بیشتر موارد آدمخواری در مورد اجساد آدم‌های مرده رخ داده بود، اما مواردی از کشتن آدم‌ها به هذف آدمخواری هم گزارش شده بود.

اخطار: مشاهده برخی یا همه تصاویر زیر ممکن است، برای همه مناسب نباشد.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

[mks_separator style=”solid” height=”2″]

برآورد می‌شود که در قحطی بزرگ ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری شمسی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) چیزی بین 8 تا 10 میلیون نفر در ایران فوت شده باشند. محققان مجموعه‌ای از قحطی، مالاریا، آنفلوآنزا، و اعتیاد فراگیر به تریاک را علت این مرگ و میر بزرگ می‌دانند.

برخی از محققان از جمله محمدقلی مجد، بر این باور هستند که تا 40 درصد جمعیت ایران در این زمان، فوت شده‌اند. آنچه در پی می‌آید بیانگر برداشت این محقق از این مسئله تاریخی در کتاب قحطی بزگ است:

با وجود اعلام بی‌طرفی ایران در جنگ جـهانی اول، کـشورهای درگـیر این بی‌طرفی را نادیده گرفته و خاک کشورمان را مـحل تـاخت و تازشان کردند. روسیه و انگلیس خاک کشور را میان خودشان تقسیم کردند و با انقلاب 1917 روسـیه، تقریباً تـسلط انگلیس بر سراسر خاک ایران کامل شد.

ایران زمانی به بزرگ‌ترین فاجعهٔ خود دچار آمد که تمام خـاک ایـران و کشورهای هم‌جوارش در شرق و غرب، علاوه بر خلیج فارس در اشغال نظامی انگلستان بـود. از هـمان آغـاز، انگسلتان دست به تبلیغات ماهرانه‌ای زد تا مسئولیت و تقصیر فاجعهٔ قحطی ایران متوجه روس‌ها و عثمانی‌ها کـند. امـا ، ترک‌ها و روس‌ها پیش از بروز قحطی، ایران را ترک کرده‌بودند

ظاهراً مؤسسات خیریهٔ امـریکایی در آن دوران، بـیشترین تلاش‌ها را برای یاری قحطی‌زدگان داشتند، تلاش‌هایی که انگلیسی‌ها جلوی آن را گرفتند و اجازهٔ ورود مواد غذایی بـه خـاک کشورمان را ندادند.

قحطی در این زمان در همه ایران شایع شده بود: علاوه بر تهران، گزارشاتی از قحطی کـاشان، اصفهان، قم، مشهد، جلفای آذربایجان، اردبیل، آستارا، کردستان، همدان، کرمانشاه، انزلی، قزوین، سلطان‌آباد، قصر شیرین، تبریز ارومیه، ساوجبلاغ، شیراز، رشت، و فیروز آباد وجود دارند.

وضعیت به گونه‌ای بود که به توصیف کالدول، وزیر مختار آمریکا در ایران «متکدیان چند برابر شده و صدها تن از آن‌ها در خیابان‌ها به شـکلی اسـفبار می‌گریند و گدایی می‌کنند…». فشار گرسنگی به حدی است که «مردم علف، سگ، مردار حیوانات، و حتی انسان را می‌خورند»

وایت، دبیر هیأت نمایندگی امریکا می‌نویسد: «مردم از ناچاری علف و یونجه می‌خورند؛ و یا دانـه‌های گـندم را از میان پشـگل حیوانات بارکش در جاده‌ها درآورده و از آنان نان درست می‌کنند. در همدان [و البته براساس سایر گزارش‌ها، در همهٔ شهرها و روستاها] در موارد مـتعددی افراد به خوردن گوشت انسان روی آوردند و دیدن نزاع کودکان و سگ‌ها بـر سـر لاشـهٔ حیوانات و یا تصاحب زباله‌ای که در خیابان ریخته شده، امری غیر عادی نیست»

ساوثرد، کنسول امریکا در ایران می‌نویسد: «مردم محتضری بودند که در طول جاده بـه خاک افتاده بودند. زیر آفتاب سوزان، مگس‌ها چشم‌های شیشه مانند و به‌طور غیرطبیعی بـزرگ آن‌ها را می‌خوردند و از آن‌جا کـه تـوانی برای بلعیدن یا حرکت نداشتند، برگ درختان و علف‌ها از دهانشان بیرون زده بود».

داناهو، خبرنگار جنگی و افسر اطلاعات انگلیس می‌نویسد: «اجساد چروکیده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومی افتاده‌اند. در میان انگشتان خشکیده آنـان، هم‌چنان مشتی علف که از کنار جاده کنده‌اند و یا ریشه‌هایی که از مزارع درآورده‌اند به چشم می‌خورد؛ با این علف‌ها می‌خواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند. در جایی دیگر، پابرهنه‌ای با چشمان گـود افـتاده که دیگر شباهت چندانی به انسان نداشت، چهار دست و پا روی جاده جلوی خودرویی که نزدیک می‌شد می‌خزید و درحالی‌که نای حرف زدن نداشت، با اشاراتی برای لقمه نانی التماس می‌کرد…»

آدم‌خواری از زور گرسنگی تـا آنـ‌جا رواج پیدا می‌کند که تعداد زیادی از آن‌ها را اعدام می‌کنند. آدم‌رباها عموماً زنان بودند و ربوده شده‌ها، کودکان.

نانوایی‌ها ناچار بودند آرد را با خاک اره مخلوط کنند و باز هم با بهای گزاف، بـه مـردم نمی‌رسید.

کالدول و ساوثرد در شگفت‌اند که چرا از همسایگان شرقی و غربی ایران، هند و بین النهرین که غله و آذوقه فراوان داشتند، چیزی وارد نمی‌شود؟ و حتی بدتر از این، چرا در شرایط قحطی کشور، انگلیس اقدام بـه خـرید هـمان اندک آذوقهٔ موجود در بازار بـرای سـربازانش مـی‌کند و با این کار، هم بازار ایران را از آذوقه تهی می‌سازد و هم باعث گرانی بیش از پیش می‌شود. درحالی‌که می‌توانست از هند که مستعمره‌اش بـود، آذوقـه وارد کـند.

نویسنده در فصل پنجم به تفصیل به این مـاجرا و چـرایی آن می‌پردازد. اگرچه دولت در ظاهر می‌خواهد قحطی را  کنترل کند، اما عملاً توانایی این کار را ندارد. در برخی شهرها، بزرگان گرد هم مـی‌آیند و تـا حـدودی به یاری قحطی‌زدگان می‌شتابند. اما باز هم قحطی ادامه مـی‌یابد تا بهار 1919 که بر اثر برداشت خوب غله، قیمت‌ها هم کمی کاهش یافته و اوضاع بهتر می‌شود.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

آیا تا حالا عکس‌های باکیفیت از فضای داخلی پنهان سازهای موسیقی مختلف دیده بودید؟!

آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که داخل سازها و آلات موسیقی چگونه است؟در کودکی و نوجوانی بسیار پیش آمده بود که وسایل الکترونیکی را باز کرده باشیم. اما خب آنها پیج داشتند و ما خودمان را متقاعد می‌کردیم که دوباره می‌توانیم سر هم‌شان…

ژاک شارل: کسی که اولین بالون هیدروژنی تاریخ را به پرواز درآورد

در 4 ژوئن 1783، برادران مون‌گلفیه اولین بار یک بالون هوای گرم را در جنوب فرانسه به نمایش گذاشتند. این بالون که از گونی محکمی پوشیده شده با کاغذ ساخته شده بود و تا نزدیک به 2 کیلومتر بالا رفت و به مدت 10 دقیقه در هوا باقی ماند.خبر موفقیت…

آخرین «نمونه» مقاوم – هر یک از اینها، آخرین چیزهای سالم به جا مانده در طول تاریخ هستند

از برخی جنبه‌های تاریخی چیزهای قالب توجهی به جا مانده، مثلا هزاران سکه از یک دوره تاریخ یا ده‌ها زره یا شمشیر یا کتاب‌های پوستی فراوان. اما برخی چیزها هم آنقدر نادر از بلایایی طبیعی و فساد و آتش‌سوزی‌های در امان مانده‌اند که تبدیل به آخرین…

گالری- تصاویر تبلیغاتی خودروهای ایمپریال کرایسلر در سال‌های 1969 تا 1973

ما بیشتر این عکس‌ها را در فیلم‌ها و کارتون‌ها دیده‌ایم و راستش تعجب می‌کنیم که زمانی خودروی کرایسلر با این طول و عرض و طراحی تولید می‌شد.ایمپریال برند خودروهای لوکس کرایسلر در بازه زمانی سال‌های 1955 تا 1975 و نیز در بازه زمانی سال‌های…

تصاویر و لطایفی در مورد زندگی در اروپای شرقی

اروپای شرقی هنوز سنت‌های خاص خود را دارد و هنوز به اندازه بخش غربی مدرن نشده است و فرهنگ خاص خود را داراست.به همین خاطر ممکن است ما برخی از روندهای آنجا احساس نزدیکی کنیم.به تصاویر زیر بنگرید:آکوامن بعد از 2 هفته در بلغارستان…

۱۱ رخدادی که تاریخ دنیا را تغییر دادند به روایت میدجرنی

گرچه از اکثر این وقایع تاریخی عکسها و فیلم‌های زیادی وجود دارد، اما می‌خواهیم با میدجرنی آنها را بازسازی کنیم. شاید تمرینی شود برای بازافرینی رخدادهایی که از آنها عکسی گرفته نشده یا عکاسی در زمان آنها اصلا اختراع نشده بود.شروع جنگ جهانی…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
21 نظرات
  1. امیر می گوید

    در کتاب آقای مجد کمی یکسویِ به این موضوع پرداخت شده.
    در این لینک مجموعه ای از پژوهش ها گردآوری شده که نتایج ملایم تری داشته:
    http://tarikhirani.ir/fa/news/28/bodyView/3177/میزگرد.بررسی.قحطی.بزرگ؛.هولوکاست.ایرانی.افسانه.بود؟.html

    1. علیرضا مجیدی می گوید

      دقیقا به همین خاطر در متن اشاره شد که دیدگاه ایشان بوده. اما نکته جالب که درکتاب هم به آن اشاره شده بود و مایه تإسف بود این بود که ما اصلا آمار درستی از جمعیت ایران در آن زمان نداریم … طوری که آقای مجد با حدس و گمان و بررسی اسناد, جمعیت را حدس زده.

  2. فرهاد می گوید

    به نظر من تعداد کشته ها بسیار اغراق آمیز بیان میشه ، مگه میشه این حجم از تلفات در کمتر از صد سال پیش اتفاق افتاده باشه و هیچ انعکاسى در خاطرات و فرهنگ و ادبیات مردم نداشته باشه؟ شما این ماجرا رو مقایسه کنید با قضیه فروش دختران قوچان که واقعه بسیار بسیار کوچک ترى هست ولى در روزنامه ها و افکار عمومى اون موقع حتى ادبیات انعکاس بسیار بیشترى داشته

    1. محمد می گوید

      وقتی بچه بودم داستان این قحطی رو برای اولین بار از مادرم شنیدم (که البته مادرم هم از مادر بزرگ و پدر بزرگش شنیده بود)
      از کشته هایی که توی کوچه ها و خیابونا افتاده بودن تا کسایی که آذوقه داشتن و خودشونو توی خونه هاشون حبس کرده بودن.
      بعدا از یه عده همدانی حتی ماجرا های آدم خواری هم شنیدم که بعضی ها از شدت گرسنگی به خوردن جسد ها رو آورده بودن.

    2. سلمان می گوید

      اگر در شهرهای اطراف تهران با قدیمی تر ها صحبت کنید خاطراتی از دوران قحطی تعریف می کنند. مثلا پدربزرگ بنده می گفتند زمانی که ایشان کودک بودند (حدودا در زمان قحطی) مادران بچه های خود را به بیابان می بردند تا از علف های سبز شده از زمین بخورند.
      و یا اینکه کسانی که محصولات خود را به انگلیسی ها نمی فروختند مزارعشان به آتش کشیده می شد و …
      البته جای خالی افرادی که خاطرات شفاهی کسانی که از آن نسل هنوز زنده هستند را گردآوری کنند به شدت احساس می شود.

      1. فرهاد می گوید

        بله همیشه قدیمى ترها خاطرات زیادى دارند مثلا از سیل ، قحطى ، خشکسالى ، فلان راهزن و… دقیقا عرض بنده هم همینه که همچین اتفاقى ( از بین رفتن میلیونها نفر انسان ) بازتابش باید خیلى بیشتر از اینها باشه

    3. وحید می گوید

      اتفاقا مادربزرگم شنیده های زیادی از قحطی را از خاطرات پدر و مادرش نقل می کند. از گدایی که به اندازه یک مهر نان می خواست و …

    4. علیرضا می گوید

      هیچ بازتابی در ادبیات و خاطرات ایرانی‌ها نداشته؟ پس کتاب «شکر تلخ» از مرحوم جعفر شهری چیست؟ ایشان قحطی را به چشم دیده بود و با پوست و استخوان تجربه کرده بود… قید هیچ را در اینجا درست به کار نبرده‌اید

      1. فرهاد می گوید

        طبیعتا وجود سه یا چهار عنوان کتاب و چند مقاله درباره فاجعه اى مثل مرگ ٨ میلیون نفر در یک کشور در یک بازه زمانى تقریبا کوتاه “هیچ” حساب میشه

        1. رحمان می گوید

          مردم بدبختی که از گرسنگی می مردن؛ ادبیات مکتوب نداشتند که برامون بنویسن… ولی تو همدان ما خیلی ها مردن و قضیه معروفه

  3. فاطمه می گوید

    سلام. آمار و ارقام آقای مجد درباره کشته شده های قحطی در ایران مخدوش و محل تردیده. به نقدهایی که در این زمینه انجام شده مراجعه کنید

  4. علی محمد می گوید

    من از مادر بزرگم همچین چیزی رو شنیده بودم، مطلب رو خوندم عصابم خورد شد.
    انگلیس خبیث

  5. سروش می گوید

    این وسط چقدر بی گناه تلف شدند!
    لعنت به جنگ و سیاستمدار های انگلیسی،خصوصن چرچیل

  6. نظری می گوید

    سلام….من کلا این دیدگاه شما رو قبول ندارم…این گرسنگی چه ربطی ب جنگ داره…مگه مملکت ما صاحب نداشت…این بیکفایتی و بی عرضه گی شاه ایران بود که همه مملکت رو به فنا داد….در اردبیل شنیده بودم که چن هزار نفر بر اثر گرسنگی جون خودشون رو از دی داده بودن………من فک میکنم 20 سال دیگه همون بلا به سر مردم ایران بیاد……..

    1. علیرضا می گوید

      مال دوره قاجار بوده نه پهلوی

  7. هادی زمانی می گوید

    سلام از لسان پدر و نیاکان خودم داستانهای زیاد از قحطی بزرگ در خاطر دارم.

    هادی زمانی از ایل لک حوزه لرستان

  8. دانشجو می گوید

    مردم ماواقعا 100سال پیش م
    ظلومانه کشته شدن …مادیگه توان دیدن اون روزگارونداریم توروخدااامملکتونگه دارین حیف این همه سرمایه که بخوادبابی توجهی وبی لیاقتی تلف بشه…

  9. رضا اکبری می گوید

    با سلام
    من هم از بزرگ ترها شنیدم که می گفتن…
    سالی منی پنج تومن )هر من حدود سه تا چهار کیلو گندم را پنج تومن خرید و فروش میکردن..
    می گفتن پهن حیوانات را با ماست مخلوط میکردن و میخورند.

  10. مهدی دهقانی زاده می گوید

    سلام یک سوال ساده چرا درحالی که صد سال از این ماجرا می گذرد وزارت خارجه انگلیس اسناد خود را از طبقه بندی خارج نمی کند .یک کم درمورد این انگلیس خبیث و حمل و نقل سرباز از هند برای جنگ با عثمانی و خرید گندم از داخل شهر های ایران تحقیق کنید . در مورد سی دارسی و جرج پنجم پادشاه وقت انگلستان تحقیق کنید . من هر چه بیشتر می خوانم متوجه می شوم قطعا پدرکشتگی با انگلوساکسونها دارم . وقت آن شده که به همه چیز شک کنید . مثل دق کردن احمد شاه در جوانی که به نظر من ترور شده . جریان قرارداد 1919 در کتاب حسین مکی تحت عنوان زندگانی احمد شاه خیلی جاب است . خودش نوعی برجام است بند هایش را بخوانید دهانتان باز میماند که چقدر تاریخ تکرار می شود .

  11. فرزانه می گوید

    خیلی ناراحت شدم اینو شنیدم کشوری که تمدن هفت هزار ساله داره وتمدن و فرهنگ بزرگی داره چرا باید توسط کشور انگلیس به این وضع در بیاد .این نشون میده که هیچ کشوری خیر ایران رو نمیخواد و باید همیشه بخودمون متکی باشیم .نباید کینه گذشته رو به دل گرفت ولی باید درس عبرت گرفت از تاریخ.که هیچ کدومشون قابل اعتماد نیستند. ته بی فرهنگی هستن فقط همیشه ادعا میکنند. نمونه اش جنگ جهانی اول و دوم .الان هم خودمون شاهد هستیم دارن خیلی جاها ظلم میکنن.

  12. سامان می گوید

    مادر بزرگ من هم این قحطی تعریف میکرد (در خراسان و سبزوار ) که در کودکیش و زمان اشغال ایران توسط انگلیس اتفاق افتاده بوده (ظاهرا انگلیسی ها غلات بزور از مردم میگرفتند به سربازان خودشان میدادند)

    مادر بزرگ میگفت اون زمان گندم منی 5 تومان بوده (وقتی میگفت پنج تومان دستاش میبرد بالا چشماش از حدقه میخواست در بیاد معلوم بود خیلی خیلی پول زیادی بوده برای مردم اون دوران)

    چنان این گشنگی فقر فلاک روی روح روان اینها تاثیر گذاشته بود که من یادمه حتی در ایام پیریش وقتی به روستا و خونشون میرفتیم برای اینکه ما کمتر بخوریم حتی نون ماست قایم میکرد تو گنجه مانند و درش قفل میکرد !! تا ما زیاد نخوریم (ما کودک بودیم)

    فقط به انداز یک پیاله و یک تیکه نان کوچک میداد بهمون و ما به بابامون اعتراض میکردیم این چیه ؟(البته پدرم ادم دارای شده بود و خودمان ثروت خوبی داشتیم ) و پدرم به مادربزرگم میگفت به بچه ها بیشتر بده من هرچی بخوای برات چند برابرش میخرم باز مادربزرگم معترض بود که نه اینها زیاد مصرف میکنند !!

    میخوام بگم شرایط چطور بوده که چنین بلای سر روح روان مادربزرگم اورده بود که حتی تا پیری و لحظه مرگ هنوز تحت ترس و وحشت اون شرایط کودکیش بوده
    با اینکه فرزندان نوه هاش هم ادم های پولدار ثروت مندی شده بودند باز هم میترسیده و نگران بوده

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5