معاینه نبضهای شریانی
فشار خون شریانی با فشارسنج اندازهگیری میشود. بازوبند دور قسمت فوقانی بازو بسته میشود و به سرعت تا mmHg ۳۰ بالاتر از فشار سیستولیک مورد انتظار باد میشود. سپس در حالی که دقت میکنیم تا صداهای حاصل از ورود خون به شریان بازویی را، که در اثر فشار بازوبند از قبل مسدود شده، بشنویم (صداهای کروتکوف)، باد بازوبند را به تدریج خالی میکنیم (کاهش فشار کمتر ازmmHg ۳ در ثانیه). فشاری که در آن اولین صدا شنیده شود (به صورت تاپ تاپ واضح) نشان دهنده فشار سیستولیک است. با محو شدن صداهای کوروتکوف، فشار دیاستولیک بروز نموده است.
معمولاً فشار خون در هر دو دست یکسان است (تقریباً mmHg 7/120) اما فشار سیستولیک در پاها mmHg ۱۰-۲۰ بالاتر است.
فشارخون نامتقارن دستها ناشی از آترواسکلروز آئورت، دیسکسیون آئورت و تنگی شریانهای ساب کلاوین یا بینام است. در کوارکتاسیون آئورت و اترواسکلروز شدید آئورت یا شریانهای فمورال یا ایلیاک، فشار خون پاها کمتر از دست است.
در نارسایی آئورت به طور شایع فشار خون پاها بیش از mmHg ۲۰ از دستها بالاتر است (نشانه Hill). اگر اندازه بازوبند برای بازوی بیمار کوچک باشد، فشار خون اشتباهاً بیش از آنچه هست نشان داده میشود.
برعکس در صورت بزرگ بودن بازوبند فشار خون کمتر از میزان واقعی- نشان داده میشود. در بررسی شریان، باید نبض شریانهای کاروتید، رادیال، باراکایال، فمورال، پوپلیتئال، تیبیال خلفی و دورسالیس پدیس را نیز لمس کرد، هرچند نبضی کاروتید بهتر از بقیه، نبض مرکزی آئورت را نشان میدهد. در لمس باید ریتم، قدرت، شکل و تقارن نبض مورد توجه قرار گیرد. نبض شریان به طور طبیعی در ابتدای سیستول سریعاً اوج میگیرد، در اوج میماند و سپس فرو میافتد.
موج فشار نزولی، براثر بسته شدن دریچه آئورت دچار شکستگی و دندانهدار میشود. در پارهای از بیماریهای قلبی عروقی این الگو تغییر مییابد. ارتفاع موج نبض در نارسایی آئورت، آنمی، حاملگی، و تیروتوکسیکوز افزایش مییابد و در شرایطی مانند هیپوولمی و تاکیکاردی، نارسایی بطن چپ و تنگی شدید میترال کاهش مییابد. در نارسایی آئورت نبض جهشی (bounding puls) (کوریگان یا نبض چکشی water-hammer) ایجاد میشود که ناشی از افزایش فشار نبض (اختلاف فشار سیستولیک و دیاستولیک) است و ممکن است با اختلالات متعدد دیگری در نبضهای محیطی همراه باشد. در تنگی آئورت، نبض کاروتید با تأخیر و ارتفاع کمتر ظاهر میشود (Pulsus Parvus et tardus) و ممکن است با لرزش قابل لمسی در ناحیه آئورت همراه باشد (Carotid shudder).
در رگورژیتاسیون آئورت، نبض دوقلهای (bisterious) با دو اوج سیستولیک مشاهده میشود. قله اول (percussion wave) ناشی از خروج سریع مقدار زیادی خون در ابتدای سیستول است و قله دوم
(tidal wave). انعکاس موج برگشتی از محیط است؛ در کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک نیز نبض دوقلهای ممکن است دیده شود که در آن موج نبضی سریع بالا روندهی اولیه توسط انسدادی در راه خروجی بطن چپ نیمه کاره قطع شده و در نتیجه افتی در نبض ایجاد میشود. در اینجا نیز و موج انعکاس یافته قله دوم را ایجاد میکند. در نارسایی شدید بطن چپ، شدت نبض از ضربانی به ضربان دیگر میتواند متغیر باشد (نبض متغیر Pulsus alternans) در فیبریلاسیون دهلیزی نیز شدت نبض متغیر است. هنگام دم فشار منفی قفسه صدری به آئورت منتقل شده، و فشار سیستولیک به طور طبیعی تا mmHg ۱۰ کاهش مییابد. حالت تشدید یافته این افت طبیعی در فشار سیستولی همزمان با دم، نبض متناقض (pulsus paradoxus) نامیده میشود که مشخصاً در تامپوناد قلب و نیز گاهی در بیماری مزمن انسدادی ریه، پریکاردیت فشارنده، شوک هیپوولمیک و حاملگی دیده میشود.
آترواسکلروز عروق سیستمیک محیطی معمولاً با آترواسکلروز عروق کرونر همراه است، بنابراین در صورت وجود بیماری عروق محیطی باید به دنبال علائم و نشانههای درگیری عروق کرونر بود و برعکس، در آترواسکلروز شریانهای اندام تحتانی، جریان خون دیستال مختل میشود و ممکن است بیمار از گرفتگی و درد منقطع نواحی باسن، ران، پشت ساق و کف پا شکایت داشته باشد (لنگش متناوب intermittent Cclandication)؛ از علائم درگیری شدید عروق محیطی میتوان به ایسکمی یا نکروز انگشتان، با یا بدون اختلال نعوظ اشاره کرد (سندرم لریش) در تمام بیماران قلبی، لمسی نبضهای محیطی و بررسی شکم از نظر وجود توده قابل اتساع ضربان در اطراف ناف که احتمال وجود آنوریسم شکمی را مطرح میسازد، الزامی است. در تنگی شدید عروق محیطی، نبض شریان دیستال به زحمت لمس میشود یا اصلاً وجود ندارد و صدای عبور جریان از شریان تنگ (برویی) قابل سمع است. با افزایش سن، شریانها انعطافپذیری خود را از دست میدهند که میتواند باعث مبهم شدن یافتههای غیر طبیعی در افراد مسن شود.