ساموئل بکت – زندگینامه و فعالیت‌های هنری و نویسندگی – به بهانه زادروز او

8

“هیچ چیز به اندازۀ بدبختی‌ خنده‌آور نیست.
… بدبختی خنده‌آورترین‌ چیز در دنیاست.”

“من با ناتوانی و جهل‌ سر و کار دارم.”

ساموئل بکت 1989-1906

ساموئل بکت، شاعر، داستان‌سرا، منتقد و نمایشنامه‌نویس شهیر ایرلندی، در اواخر دسامبر سال 1989 در سن 83سالگی در پاریس‌ چشم از جهان فرو بست. پیکر وی را همانطور که‌ خود خواسته بود در نهایت سکوت و بدون تشریفات‌ در گورستان ‌”مون پارناس‌” به خاک سپردند.

بکت در سال 1906 در دوبلین و در خانواده‌ای‌ متوسط و مذهبی به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی‌ را در زادگاهش به پایان برد و چون به زبان فرانسه‌ علاقۀ وافری داشت، در رشتۀ زبان و ادبیات‌ فرانسه به ادامه تحصیل پرداخت. در سال 1927 موفق به اخذ درجه لیسانس شد. سپس در سال ‌ 1928 به پاریس عزیمت کرد و در آنجا به تدریس‌ زبان انگلیسی پرداخت. در این هنگام بود که‌ بکت با “جیمز جویس‌” نویسندۀ هموطنش که‌ مقیم پاریس بود آشنا شد و مدتی نیز به عنوان منشی‌ وی با او همکاری کرد. این آشنایی، بکت را به شدت‌ تحت تأثیر سبک جویس قرار داد.

اولین خلاقیت ادبی بکت، مجموعه شعری‌ به نام ‌”هوروسکوپ‌” Whoroscope (1930) بود که اول بار وی را به عنوان شاعر مطرح‌ کرد. بکت به ادامه تحصیل پرداخت و به‌ دریافت درجۀ فوق لیسانس در ادبیات فرانسه‌ نائل شد. از این هنگام به بعد، بکت اوقات خود را به سرودن شعر و نگاشتن و نمایشنامه اختصاص‌ می‌دهد. او داستان‌‌‌‌ها و نمایشنامه‌هایش را به‌ زبان‌‌‌‌های فرانسه و انگلیسی می‌نوشت و دنیای‌ نومیدانۀ جویس را با طنزهای خود می‌آمیخت تا فاجعۀ دنیای معاصر را به تصویر بکشد.

در هنگام جنگ جهانی دوم، بکت که در ایرلند به سر می‌برد به پاریس بازگشت و در نهضت‌ مقاومت به‌ اقدامات ضدفاشیستی دست زد، اما خیلی زود توسط نازی‌ها شناسایی شد و چون تحت تعقیب‌ قرار گرفت، ناگزیر به جنوب فرانسه گریخت. وی در دورۀ جنگ چندین داستان را به رشتۀ تحریر درآورد: “مولوا” و “مالون‌ می‌میرد”.

12-22-2014 2-41-16 AM

پس از جنگ، بکت نشان صلیب و مدال مقاومت دریافت می‌کند. از سال 1945 به بعد بکت بر آن می‌شود تا آثار خود را به زبان فرانسه‌ بنویسد و در این راه آنچنان مهارتی از خود نشان‌ می‌دهد که توجه ناشرین، خوانندگان و منتقدین‌ را به خود جلب می‌کند. او بیشترین آثار خود را بین‌ سال‌‌‌‌های 1951 تا 1953 خلق کرده است.

کارنامۀ نمایشی بکت بسیار پربار است و او را باید به حق یکی از بزرگترین نمایشنامه‌نویسان‌ قرن بیستم دانست. سبک نمایشی بکت بر نمایشنامه‌نویسان بعد از وی چون ‌”هارولد پینتر” و “ادوارد آلبی‌” تأثیر عمیقی گذاشته‌ است. او در ابتدا تئاتر را به عنوان یک سرگرمی، پیشۀ خود ساخته بود. اما با نمایشنامۀ‌ “در انتظار گودو” (1952) مشهورترین اثر نمایشی خود را خلق‌ می‌کند.

داستان نمایشنامۀ ‌”سرگذشت دو آسمان‌‌‌‌جل‌ آواره‌” به نام‌‌‌‌های ولادیمیر و استراگون است. این دو در انتظار شخصی ناشناس به نام گودو هستند که باید برای نجات آن‌‌‌‌ها بیاید. انتظاری هولناک که ادامه دارد، بی‌آنکه به سر آید. بکت‌ در این اثر به زمان نیز شخصیت می‌دهد و آن را در ستیز با دو شخصیت اصلی داستان قرار می‌دهد. این ستیز تا افکار هویت آن‌‌‌‌ها نیز پیش می‌رود و چهره‌هایشان را مسخ می‌کند. انتظار، چیزی‌ نیست جز مفهومی نمادین. چارچوب نمایشنامه‌ را انتظاری عبث در محل ملاقاتی از پیش نانوشته‌ در ناکجاآبادی بی‌نام و نشان و گفتگوهایی‌ بی‌حاصل و طنزگونه که میان این چشم‌‌‌‌براهان بیچاره و درمانده رد و بلد می‌شود تشکیل می‌دهد.

“در انتظار گودو” که به بیش از 20 زبان و از جمله فارسی برگردانده شده است در سال‌ 1969 جایزۀ نوبل ادبی را برای نویسندۀ خود به‌ ارمغان آورد، اما بکت در نهایت انزوا و فروتنی‌ در مراسم اعطای جایزه حاضر نشد و پول نقدی جایزه‌ را نیز به هنرمندان و گروه‌‌‌‌های مبارز سیاسی‌ بخشید.

“پایان بازی‌” (1961)، نمایشنامۀ تک‌‌‌‌پرده‌ای و طولانی، نام‌‌‌‌های ناگ و بل که در دو بشکه زباله اسیر گشته و امکان حرکت از آن‌‌‌‌ها سلب گشته است. میان آن دو گفتگویی عجیب و غریب و کابوس‌وار جریان می‌یابد که مفهومی تازه از تقدیر غمبار و وهم‌انگیز به همراه دلقکی و لودگی و نومیدانه‌ را به دست می‌دهد.

نمایشنامۀ ‌”چه روزهای خوشی‌” (1961) که‌ “روزهای شاد” نیز ترجمه شده است، اثر دیگر بکت است و همان فضای پوچی بر آن حاکم‌ است.

12-22-2014 2-43-25 AM

بکت بیش از هر نویسندۀ دیگری انسان را در فضایی بی‌امید، بیهوده و نامعلوم ترسیم کرده‌ است. فضایی که دست تقدیر بر آن پنجه افکنده‌ و انسان هیچ نقشی در آن ندارد. او از فهم‌ ادراکات خود عاجز است و از بیان آن قاصر و بدین خاطر همواره به دنبال دست‌‌‌‌آویزی می‌‌‌‌گردد تا از زیر بار مشقت‌‌‌‌های ویرانگر و از چنگال توهمات باطل خویش رهایی یابد.‌

“کشف من آنست که از تمامی حواشی و کناره‌‌‌‌های زندگی در آثارم بهره می‌جویم. جاهایی‌ که هنرمندان در قالب چیزی بی‌فایده به‌ کناری می‌گذاشتند و تعریفی نیز برای آن در چارچوب هنر نمی‌گنجید.”

سبک بکت که به ‌”تئاتر پوچی‌” معروف‌ است، عمدتاً به پوچی‌نمایی می‌پردازد. قهرمانان‌ داستان، ناتوان، ناآگاه و نامطمئن هستند. آنان‌ حتی یارای تحرک زیاد ندارند و غالباً زمینگیر و بی‌حرکتند تا جایی که به اشیاء بی‌تحرک‌ شبیه می‌شوند. زمان، هویت، دلهره و انتظار درون‌‌‌‌مایه‌های اصلی آثار او می‌باشند. در لحن‌ بکت طنزی سیاه نهفته است، نوعی کمدی که‌ با مضحکه و لودگی آغاز گشته، اما فرجامی تیره و تار و تراژیک به همراه دارد. و اینک این روایتگر نومیدی انسان معاصر، خاموشی اختیار کرده‌ و نظاره‌گر کشمکش دائمی قهرمانان آثارش در گسترۀ صحنه جهان است.


10 جمله ماندگار از بکت به انتخاب نشریه تلگراف 

  1. «سعی کردی. شکست خوری. اشکالی ندارد. دوباره سعی کن. دوباره شکست بخور. بهتر شکست بخور.»
  2. «هیچ چیز بامزه‌تر از شاد نبودن نیست، مطمئن باشید. بله، بله، شاد نبودن مسخره‌ترین چیز دنیاست.»
  3. «عادت بزرگ‌ترین میراننده است.»
  4. «نه، از هیچ چیز پشیمان نیستم، تنها پشیمانی من به دنیا آمدنم است، همیشه به نظرم مرگ کسل‌کننده‌ترین چیز دنیا بوده.»
  5. «همه ما دیوانه به دنیا آمده‌ایم. برخی دیوانه می‌مانیم.»
  6. «کلمات تنها چیزی هستند که ما داریم.»
  7. «تولد، مرگ او بود.»
  8.  «من از سرنوشت انسان چه می‌دانم؟ درمورد کلم بیشتر می‌توانم برایتان حرف بزنم.»
  9. «شما روی زمین هستید. هیچ درمانی برایش نداریم.»
  10. «اول برقصید. بعد فکر کنید. نظم طبیعی همین است.»

منبع: شماره 39 مجله نمایش – خبرآنلاین


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

دو اینفلوئنسر سفر در واقع با یک تلویزیون ساده، سفر جعل می‌کردند و هیچ خبری از عکس واقعی در محیط…

دو عکاس به نام مانوئل بختر و و مانوئل رومز رام تصاویر خیره کننده‌ای خلق کردند که آنها را در حال پیاده‌روی در برف، کمپینگ در کوه‌ها و پرواز با هواپیما به سوی مقصدی دور نشان می‌دهد. اما در واقع آنها از در هنگام ثبت همه این عکس‌ها از اتاق…

جشن ۷۵۰ سالگی برلین در آلمان شرقی و رژه رایانه‌های قابل حمل

در سال ۱۹۸۷، برلین ۷۵۰مین سالگرد تأسیس خود را جشن گرفت و شهر پر از هیجان بود. دولت کمونیستی آلمان شرقی، که در آن زمان بر نیمه شرقی شهر حکومت می‌کرد، می‌خواست این مناسبت را با رژه بزرگی که دستاورد‌های کشور را به نمایش می‌گذاشت، جشن بگیرد.…

اگر سلبریتی‌های کنونی در دوران ویکتوریایی می‌زیستند …

پس از ویلیام چهارم، که خود جانشین جرج چهارم بود، در ۱۸۳۷، ملکه ویکتوریای ۱۸ساله به تخت نشست. دوران ۶۴سالهٔ سلطنت او در تاریخ انگلستان به «عصر ویکتوریا» شهرت دارد، که همزمان با به‌اوج‌رسیدن گسترهٔ امپراتوری بریتانیا در سطح جهان بود.اما…

هوش مصنوعی میدجرنی Midjourney تصور می‌کند که اساتید رشته‌های مختلف باید چه ظاهری داشته باشند؟ گالری…

کودک و نوجوان که بودم برای خودم یک پا Midjourney  بودم. کتاب‌ها را که می‌خواندم از روی توصیف چهره‌ها و مکان‌ها و اشیا تصور می‌کردم که مثلا کاپیتان نمو یا ربات آر دانیل الیواو باید چطوری باشد، فضاها را تصور می‌کردم و آب و رنگ به آنها در ذهن…

ژاک شارل: کسی که اولین بالون هیدروژنی تاریخ را به پرواز درآورد

در 4 ژوئن 1783، برادران مون‌گلفیه اولین بار یک بالون هوای گرم را در جنوب فرانسه به نمایش گذاشتند. این بالون که از گونی محکمی پوشیده شده با کاغذ ساخته شده بود و تا نزدیک به 2 کیلومتر بالا رفت و به مدت 10 دقیقه در هوا باقی ماند.خبر موفقیت…

همکاران سمی چه بلایی می‌توانند سرتان بیاورند + گالری عکس

همکاران شما ممکن است زیاد آدم‌های بدی به نظر نرسند و جلوه خارجی‌شان خیلی محبوب و موجه هم باشد. اما باید کسی مدتی نزدیک آنها کار کرده باشد تا بداند که چه بلایی سر زندگی و آسایش شما می‌توانند بیاورند. هیچ وسیله‌ای را نباید به آنها قرض داد و…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
8 نظرات
  1. lord386 می گوید

    nice job

  2. سروش می گوید

    متشکر بابت پرداختن به بکت، فقط ای کاش جای کلمه ی تئاتر پوچی رو با همون تئاتر ابزورد عوض می کردید. تئاتر پوچی واقعا ترجمه ی مناسبی نیست. ( حسین پاینده تئاتر معنا باخته رو پیشنهاد می کنه که ترجمه ی بهتزیه ولی باز هم چندان کامل نیست)

    راستی اخیرا تعداد کامنت های ۱پزشک کم نشده؟

    1. علیرضا مجیدی می گوید

      ممنون. پستهای فرهنگی معمولا کامنت کم می‌گیرند.

  3. كارون می گوید

    ممنون بابت انتخاب این مطلب زیبا .ولی همیشه برام سوال بود که چرا اکثر (نه همه) اثار شاخص ادبیات رو افراد افسرده ، بیمار ، شکست خورده و پوچ گرا خلق کردند.انگار غم و اندوه و افسردگی باعث رشد و تقویت قوه تخیل و طبع ادبی ادم میشن.کلا غم و اندوه احساساتی عمیقتر هستن که تا اعماق وجود انسان رو تحت تاثیر قرار میدن.احساساتی که معمولن بیشتر از شادیها منشا خلق آثار هنری هستن.

    1. دکتر مملکت می گوید

      سلام
      نمیشه این افراد رو بیمار یا افسرده یا حتی به نظر من روان رنجور خو نامید شاید بهتر باشه از کلمه درون گرا استفاده بشه و دلیلش از نظر من اینه که این نوع افراد به علت تیپ شخصیتیشون با دیگران تعامل و ارتباط کمتری دارند و خودشون با خودشون در مورد احساسات و ادراکشون از دنیا بحث میکنن و به چالش میرسن و واقعیت رو برای خودشون تحریف میکنن و این دقیقا همون نقطه ای هست که هنر ایجاد میشه!

  4. علی می گوید

    خواندم و لذت بردم مثل همیشه، از خوانندگان دایمی و خاموش یک پزشک هستم (متاسفانه) و از پست های فرهنگی تان هم لذت می برم، بسیار ممنونم!

  5. ایلا می گوید

    خیلی خوب بود ممنون.لطفا اگر امکانش هست درمورد نمایش در انتظار گودو که اخیرا هم توی تهران به روی صحنه رفت بیشتر مطلب بزارید

  6. F می گوید

    سلام ،خیلى زیبا و عالى بود

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5