سنگدلی تحملناپذیر: مقایسهی خود با دیگری!
فرانک مجیدی: همهی ما این کار را در حق خود میکنیم: به اطراف نگاه می کنیم و در زمینههای مختلف کسی را پیدا میکنیم که آرزو داریم کاش موفقیت، ظاهر، وضعیت مالی و شغلمان مثل او بود. البته ممکن است کار بدتری هم بکنیم: در زندگیشان دقیق شویم و شروع کنیم به قضاوت اعمالشان، چون بههرحال لابد ما خیلی بهتر از آنها هستیم! اولی به ما حس بدی میدهد، دومی باعث میشود خود را برتر بیابیم. اما در نهایت، هیچیک ما را خوشحال نمیکنند. بگذارید برای این حرفها مثالهایی بزنم.
نگاه کردن عکسها در اینستاگرام
انواع مختلفی از تصاویر در اینستاگرام به اشتراک گذاشته میشود: مهمانیها، شامهای مفصل، مسافرتها، ورزش کردن… زندگی آنطوری که در اینستاگرام به نمایش در میآید، خارقالعاده است. حالا ممکن است ما در ذهنمان شروع کنیم به مقایسهی زندگی کسالتبارمان با زندگی خارقالعادهی دوستان. چرا بیشتر کار نمیکنم؟ چرا همیشه غذاهای حاضری میخورم؟ چرا ورزش نمیکنم؟ چرا کاری جز چیزی که حالا انجام میدهم، نمیکنم؟ چرا قیافهی بهتری ندارم؟ البته این مقایسهی منصفانهای نیست، چون دوستان ما هرگز وقتی کاری پیشپاافتاده انجام میدهند، از خود عکسی منتشر نمیکنند. آنها از نگرانیها، خستگیها، احساس بد تعلل یا ناامنی که به آنها دست میدهد، چیزی منتشر نمیکنند. ولی اگر به دنبال یک مقایسهی مو به مو هستیم، اصلاً فایدهی این مقایسهی ذهنی که به راه میاندازیم چیست؟ چرا باید لحظات خوب زندگی مان، شبیه دیگری باشد؟!آیا این مقاطع خاص، میتوانند میزان شاد بودن ما را بیان کنند؟ آیا به ما نشان میدهند که معنای زندگی واقعاً چیست؟
حقیقت آن است که شادمانی، از قدردان بودن از چیزی است که پیشرویمان قرار دارد، نه آرزومندی اینکه کاش کاری دیگر میکردیم. خواهیم دانست که زندگی، بیشتر اهمیت دادن به هر لحظهای است که می گذرانیم، نه گذراندن یک زندگی تخیلی.
لازم نیست که از دیگری بهتر باشیم. فقط کافی است جایی را که هستیم، کاری را که انجام میدهیم و خودمان را دوست داشته باشیم. این موضوعی است که اهمیت دارد. مقایسه کردن، ما را شادتر نمیسازد و زندگیمان را ارزشمندتر نمیکند، بالعکس، باعث میشود که احساس بدی دربارهی خودمان پیدا کنیم و این، بیرحمی محض است!
قضاوت کردن دربارهی فرد دیگر
فرض کنیم موفق شدهایم که عاداتمان را تغییر دهیم. ورزش کنیم، سیگار را ترک کنیم و غذاهای سالم مصرف نماییم. ما از خودمان فردی سالم ساختهایم و میتوانیم به این موضوع افتخار کنیم. حالا به فردی برمی خوریم که چاق است، غذاهای چرب می خورد و نمی تواند سیگار را ترک کند. شاید بدترین کاری که میتوانیم انجام دهیم، این باشد: به فرد چاق نگاه کنیم و شروع کنیم به قضاوت کردن. چرا نمیتواند از خوردن این غذاهای بیخود دست بردارد؟ چرا نمیتواند ورزش کند و بهجای این مزخرفات، کمی سبزیجات مصرف کند؟ اصلاً کنترلشان دست خودشان نیست، باید از خودشان با این هیکلی که ساختهاند، خجالت بکشند! میبینید؟! ما قضاوتشان کردهایم و بابت اینکه خود چنین عاداتی نداریم -یا دستکم با موفقیت از آن عادات دست کشیدهایم- احساس خودبرتربینی میکنیم. ولی این هم خوشحال مان نمیکند. قضاوت کردن دیگران، تنها موجب میشود که از آنها متنفر شویم. این حس شادمانی نیست، فقط با نفرت سر را تکان دادن است! ما آرزو میکنیم که آنها بیشتر شبیه ما بودند، و شاید حس ناامیدی به ما دست دهد که آنها کار مفیدی برای خود انجام نمیدهند.
این باعث نمیشود تا بیشتر قدردان زندگی باشیم، فقط باعث میشود که بگوییم کاش همهچیز متفاوتتر بود و حالا که نیست، حس ناامیدی کنیم.
شاید بهتر باشد که کمی افراد دارای مشکل ابتلا به عادات بد را درک کنیم. آیا خودمان تا کنون با عادات بد در نبرد بودهایم؟ آیا دربارهی خودمان احساسی ناخوشایند داشتهایم؟ البته که چنین لحظاتی، در زندگی همهی ما بودهاست. اغلب ما می دانیم که مواجهه با سختیها، چه حس و حالی دارد، جس ناامیدی و این که نمیتوانیم تغییری در خود ایجاد کنیم. ما نمیدانیم بودن به جای این فرد، چه حسی دارد، اما شاید رنجی را که متحمّل می شود درک نماییم. خیلی بهتر است اگر قضاوت را کنار بگذاریم و از ته دل آرزو کنیم تا این رنج برای آنها به پایان برسد.
در هر دو مورد، مقایسه کردن باعث میشود که دربارهی خودمان یا دیگری احساسی بد پیدا کنیم. این سنگدلانه است، چرا که همانقدر که ما میتوانیم افراد خوبی باشیم، آنها هم میتوانند. تنها به هنگام قیاس کردن است که می توانیم مفهومی دوستداشتنی و خوب را، به بیرحمانه ترین شکل تفسیر نماییم! حالا چطور است دو عادت تازه را جایگزین «مقایسه کردن» کنیم؟
قدردان جایی باشیم که در آن هستیم: به جای نگاه کردن به زندگی دیگران و غصه خوردن، به خوبی هایی که پیشرویمان است دقت کنیم. حس خوبی که در ما بوده و تجربهاش کردهایم. قدردان هر لحظهای باشیم که تنها یک بار برای همیشه اتفاق میافتد و از جایی که هستیم، راضی باشیم. وقتی متوجه میشویم که در حال مقایسهی زندگی خود با دیگران هستیم، به آنچه که در اطرافمان است بازگردیم و سعی کنیم چیزی بیابیم که می توانیم بهخاطرش سپاسگزار باشیم.
به دنبال درک کردن دیگران باشیم، نه قضاوت کردنشان: به جای آن که از دیگران ناامید شویم یا قضاوتشان کنیم، تلاش کنیم که آنها را درک نماییم. آیا زمان دشواری را سپری میکنند؟ آیا ناامید، غمگین یا خشمگین هستند؟ میدانیم اینها چه حسی دارد؟ وقتی فردی را با همهی وجود درک کردهایم، دیگر دست از قضاوت کردن دربارهاش خواهیم کشید.
با این دو روش، قلبمان آرامش خواهد یافت. دیگر کار بی رحمانهی مقایسه را رها میکنیم و خواهیم دانست که تا چه اندازه غیرضروری بودهاست!
عالی بود.
ولی یک نکته ظریف جامونده بود، البته به نظر این حقیر:
مقایسه یک شمشیر دولبست. مثل توقع از خویش
اگر مقایسه ای نباشه، پیشرفت یا progressive معنی خودشو تو زندگی از دست می ده.
شاید با دیدن یک نفر که به هر علتی 20 تا 30 کبلوگرم اضافه وزن داره، خدارو شکر کرده و به خودمون بگیم، چرا من نتونم این 5 کیلوگرم اضافه وزن رو حل و فصل نکنم؟!
اگر نیاز به مقایسه دارید ، خودتان را با دیروزتان مقایسه کنید . (دیروز چقدر اضافه وزن داشتید ؟ امروز چقدر ؟ مقایسه کنید ؟)
سلام…
نوشته به موقعی بود در این وانفسای زندگی، ممنونم.
خیلی ممنون.
دمتون گرم خانم مجیدی:)
بزنم به تخته با نوشته هاتون میتونین زندگی یه نفر رو از این رو به اون رو کنین:)مطلب حرف نداشت
براوو فرانک
بسیار مطلب خوبی بود.ممنون
حقیقتا مقایسه خود با دیگران یکی از بزرگترین آسیب های زندگی هر شخصی است.
ولی اکثر مواقع طرف دیگه این رفتار یا عادت خودش رو بد نمیدونه، مثلا سیگار کشیدن رو بد نمیدونه. وقتی طرف عادت خودش رو بد نمیدونه چطوری میخواید بگید من درکش میکنم همچنان؟ اصلا چیو باید درک کنم؟ اینکه دوستم به سیگار اعتیاد داره؟ و قطعا بقیه روندش همونیه که شما گفتید، ناراحتی، اندوه و شاید تنفر…
بله من قدردان هستم که سیگاری نیستم ولی نمیتونم ازینکه دوستم وابسته بهش هست غمگین نباشم، نمیتونم بی تفاوت باشم، درک کردن هم وقتی ممکنه که طرف خودش اون عادت رو بد بدونه نه وقتی با خوشحالی همه جا ذکر میکنه سیگاریه.
این رفتار در مورد چاقی کمتر دیده میشه، اکثر چاق ها دلشون نمیخواد چاق باشن، یکم همراهی و کمک لازم دارن تا عادت کنن ورزش کنن و قطعا سرکوفت زدن به هر کسی چه سیگاری چه چاق چه چیز های دیگه کار بدیه.
عالی بووووود دستتون درد نکنه قلم روانی دارین فرانک جااان
تو کل سال 93 بهترین مطلبی بود ک خوندم. واقعا ممنون
فکر کنم خانم مجیدی باید تحصیلاتتون یا کتابهایی که اکثر اوقات مطالعه میکنید در خصوص روانشناسی یا همچین موضوعاتی باشه.
واقعا فوق العاده بود منتظر اینجور مقالات هستیم
فرانک جانم
این مجموعه پست هایی که با مضامین روانشناسی و مثبت اندیشی مینویسی فوق العاده هستن
ممنون خانم
واقعا حالمو بهتر کرد.
ممنونم.
این پست همین امروز منتشر شده ولی در صفحه اول نیست.
بهتر نیست یه تغییری توی قالب سایت بدید.(مثلا نمایش به صورت کاشی وار یا استفاده از فونت های روزنامه وار)
با تشکر
بقول استاد انتظامی تو فیلم روسری آبی: خوشبختی تو ظاهر آدما نیست، خوشبختی تو دل آدمه
مقایسه در هر ضمینه ای دو صورت داره مقایسه خود با بهترین و مقایسه خود با بدترین …. من فایده مقایسه رو در توانمند سازی خود انسان می دونم نه ایراد به دیگران … یعنی یه جور محک برای خودسازی .. نه ایراد به دیگران یا غره شدن به خود. و نه سرزنش خود و خود کم بینی . و این بهترین حالتی هست که انسانها از هم تاثیر می گیرند.و رو هم تاثیر می گذارند.
از قدیم برای قدردان بودن و احساس خوشبختی یه حرفی رو بهمون می زدند که بچه جان از 5 نفر پایین باشی از 10 نفر بالاتری .. یعنی همیشه به داشته هات نگاه کن نه اینکه نداشته هاتو بشمری .. اما برای اینکه یه انکوری تو زندگی داشته باشی باید نیم نگاهی هم به نداشته ها کرد شاید تلاش کردن برای زندگی بهتر شیرین تر از رسیدن به زندگی بهتر باشه …
ممنون از این مطلب زیباتون .
خانم مجیدی این روزها حال خوبی ندارم و این مطلب ، انرژی فزاینده ای در وجود من جاری کرد.
بسیار ممنون.
عالی بود خانم مجیدی… عالی عالی عالی…
بقول استاد انتظامی تو فیلم روسری آبی: خوشبختی تو ظاهر آدما نیست، خوشبختی تو دل آدمه
ممنون. به یه همچین تلنگری نیاز داشتم بخصوص تو این لحظه. سپاس.
ممنون خانم مجیدی
این مطلب مناسب حال من بود
خیلی موضوع خوبیه که بهش پرداختین، واقعا باید عادت کنیم که از این همه قضاوت و مقایسه ها ذر زندگی دست برداریم
خیلی به این متن احتیاج داشتم.
ممنونم برای کاری که میکنی.
allllllllllli booood
ممنون به خاطر مطالب خوبتون.میشه لطفا ترجمه ی اون متنهای انگلیسی رو که داخل تصاویر هست بگید من نتونستم کامل ودرست ترجمه کنم؟
خییلی عالییی درجه یک 20 اصن حرف نداشت لاییییک