روانشناسی بازیوارسازی یا گیمفیکیشن: چگونه اپلیکیشنها میتوانند ما را ترغیب به انجام کارها کنند
مدتی است که در فضای اینترنت به صورت مرتب به اصطلاح Gamification برمیخوریم، این اصطلاح، چیز نسبتا تازهای است، طوری که معادل خوبی به جز بازیوارسازی برای آن به ذهنم نرسیده است.
در این پست سعی میکنم تا حد زیادی شما را با این اصطلاح و مفهوم آن آشنا کنم.
محیط گیمها را به یاد بیاورید، در بسیاری از آنها وقتی شما خوب بازی کنید و مراحلی را پشت سر بگذارید، ویژگی و امتیازی جدیدی به شما هدیه داده میشود (مثلا صاحب یک اسلحه میشوید، یا یک کاراکتر مجازی در گیم آزاد میشود و آنلاک میشود)، حالا بیایید فرض کنید که در زندگی واقعی هم همین طور میشد!
در زندگی واقعی هم البته بعضی از تلاشهای ما، با جایزههای آنی پاسخ داده میشوند، اما خیلی از تلاشها و اقدامات مثبت هم هستند که توأم با جایزه آنی نیستند، مثلا یک اقدام نوعدوستانه، جایزه ملموس فیزیکی برای ما ندارد، یا اگر در حال کاری مثل درس خواندن باشید، ممکن است سالها طول بکشد تا سود آن نصیب شما بشود و جز بیخوابی و درد و رنج تا ماهها، چیزی عاید شما نشود.
حالا فرض کنید که کارهایی که از سر اجبار انجام میدهیم، به گیمهایی تبدیل شوند، مثلا برای شستن ظرفها در کمتر از پنج دقیقه، صاحب یک جایزه مجازی شویم، یا اگر هر روز 20 صفحه کتاب بخوانیم، یک درجه مجازی به ما داده شود!
شاید برای شما پیش آمده باشد که این بازیهای ذهنی را برای تشویق خودتان انجام داده باشید، کسی هم نفهمیده باشد، ما هم معمولا از بیان این تخیلات و کارهای ظاهرا کودکانه، ابا داریم، اما جالب است بدانید که در «صنعت» اپلیکیشنسازی، خیلیها این بازیها ذهنی را به اپلیکیشنهای جالبی تبدیل کردهاند. مثلا اپلیکیشنی نوشتهاند که فعالیت ورزشی روزانه برای رسیدن به تناسب اندام را به جای یک فعالیت خشک و فیزیکی و انجام بیروحی یک سری ستها، یه یک بازی مفرح تبدیل کرده است یا تلاش برای مدیریت اقتصادی را به یک چیز خواستنی مبدل کرده است.
به عبارت دیگر بازیوارسازی، یعنی اینکه اهدافی برای خود تعیین کنید، نقشه راهی برای رسیدن به این هدف مشخص کنید، و برای اینکه بتوانید این مسیر را با انگیزه طی کنید، آن را تبدیل به یک بازی ذهنی و درونی بکنید.
مثلا فرض کنید که لازم باشد برای موفقیت در آزمونی پنج هزار صفحه کتاب را خوب بخوانید، سه ماه هم وقت دارید، یک تقسیم ساده میکنید و مشخص میشود که هر روز چند صفحه باید بخوانید. در شرایط عادی این فرایند پر از درد و رنج است، اما حالا تصور کنید که شما یک نقشه دنیا را بردارید، فکر کنید که حاکم یک کشور باستانی هستید و قصد جهانگشایی دارید و بعد به ازای خواندن هر 100 صفحه کتاب، سرزمینی کوچکی را فتح میکنید، همین طور ادامه میدهید تا جهان را فتح کنید و در همین زمان، پنج هزار صفحه کتاب هم تمام میشود!
دوپامین، انگیزش، مغز
حالا سؤال این است که کارهایی مثل این بچگانه هستند، یا اینکه باید جدیشان گرفت و دانشی در پشت آنها نهفته است؟
برای فهم اینکه در مغز ما هنگام بازیوارسازی چه رخ میدهد، باید در مورد «انگیزش» صحبت کنیم.
دوپامین یک ماده شیمیایی مهم در مغز است که در بعضی از مناطق مغز بیشتر ترشح میشود و میتواند پیامهایی را به سلولهای عصبی دیگر منتقل کند، به عبارت دیگر یک «میانجی شیمیایی عصبی» است.
دوپامین بسته به میزان ترشح و جایی که بیشتر ترشح شود، باعث فرایندهای مختلفی در مغز میشود، اما یکی از زمانهای ترشح آن، در زمان لذت است.
نکته جالب و کلیدی این است:
فقط هنگام رسیدن به چیزهای خوب در زندگی، دوپامین ترشح نمیشود، بلکه سلولهای ترشحکننده دوپامین، به نوعی رسیدن به پاداش و چیزهای خوب را پیشبینی میکنند و قبل از وصال به آنها هم، اگر در مسیر وصال باشید، دوپامین ترشح میکنند!
از سوی دیگر مغز ما به ترشح مقادیر اندک اما غیرمترقبه دوپامین هم حساس است و لذت زیادی میبرد.
اگر بخواهیم خیلی ساده صحبت کنیم، دوپامین مثل هویج است! در مسیر رسیدن به یک هدف بزرگ، هر چقدر به اهداف کوچک بیشتری برسید، هویج بیشتری به شما داده میشود و این طوری انگیزه پیدا میکنید، مدام فعالیت کنید!
چگونه بازیوارسازی باعث انگیزش شما میشود؟
– بازیوارسازی شما را مسئول و متعهد به انجام یک سری کارها در یک بازه زمانی میکند.
– بازیوارسازی به صورت ملموس، برای کارهای شما ارزش ایجاد میکند.
– بازیوارسازی با ایجاد حس رقابتجویی در ما انگیزه فعالیت ایجاد میکند.
اصولا ما در دو حالت، خیلی مشتاقانه متعهد به انجام کاری میشویم، یا باید آن کار، انگیزه «خارجی» برای ما ایجاد کند، مثلا پول خوبی برایش به ما بدهند یا در صورت انجام موفقاش، یک ارتقای شغلی انتظار ما را بکشد، یا اینکه باید انگیزه ما «درونی» باشد، مثلا کار برای ما جالب و لذتبخش باشد و نفس انجامش را دوست داشته باشیم.
حالا در گیمسازی روی همین ایجاد انگیزه درونی، تمرکز میشود، مثلا در گیم Zombies, Run شما تشویق میشوید برای گرفتن یک سری نشانها مجازی، کارهای خاصی کنید و گیم را ادامه بدهید و در مورد این گیم بدوید.
آیا بازیوارسازی محدودیتهایی هم دارد؟
یکی از محدودیتهای بازیوارسازی این است که تا زمانی که خودتان، در درون خودتان چیزی را نخواهید، بازیوارسازی نمیتواند به شما کمکی کند. یعنی اگر نخواهید درس بخوانید یا اگر نخواهید به تناسب اندام برسید، با بازیوارسازی به جایی نمیرسید.
به علاوه نویسندگان اپهایی که بر اساس بازیوارسازی کار میکنند، متهم میشوند که به جای شناخت کامل روانشناسی کار، تنها به پر کردن جیب خود فکر میکنند.
بازیوارسازی و شما
پیشتر در یک پزشک، مقالهای منتشر کرده بودیم که 5 شیوه استفاده از شرکتهای بزرگ از بازیوارسازی را توضیح میداد.
شما به عنوان رئیس یک شرکت کوچک، یک توسعهدهنده اپلیکیشن و حتی یک شخص ساده بدون منصب، هم میتوانید از بازیوارسازی استفاده کنید:
1- رئیس یک مجموعه هستید و میخواهید کارکنانتان را ترغیب به کاری کنید، مثلا افزایش راندمان کاری، یا تلاش بیشتر برای عرضه یک بسته نرمافزاری یا مثلا ورزش همگانی، به فکر ایجاد مکانیسمی برای بازیوارسازی باشید.
معلم یک کلاس کوچک هستید؟ باید در مورد بازیوارسازی مطالعه کنید.
2- شما یک توسعهدهنده اپلیکیشن هستید، در این صورت باید کمی هم روانشناسی بدانید و حتما در اینترنت مقالات متعددی در مورد بازیوارسازی بخوانید، چون بدون این دانش، نمیتواند اپلیکیشنهای خوبی بنویسید که ناگهان استفاده از آنها همهگیر شوند.
شما میتوانید کاربری گیم یا اپلیکیشن کاربردی خود، به یک فرایند مفرح و رقابتی تبدیل کنید.
3- شما یک آدم عادی هستید که نه شرکتی دارید و نه توسعهدهنده هستید، در این صورت شما میتوانید بازیوارسازی را در ذهن خود و یا در میان افراد خانواده خود پیاده کنید، مثلا کاری کنید که همه خانواده در انجام کارهای خانه به هم کمک کنند یا اینکه با هم مطالعه کنید یا اینکه به صورت مشترک مقتصد بودن را تمرین کنید.
از دست این دوپامین…
دکتر سلام
.
خیلی کامل توضیح داده بودین. کامل خوندمش(معمولا نمیخونم)
.
دکتر خداحافط
:))
خیلی جالب بود ، یعنی میشه با یک بازی ، یه جامعه رو به سمتی هدایت کرد. این مقاله شما ایده ای به ذهن بنده رسوند که امیدوارم بتونم پیاده سازیش کنم.
ممنون از پست بسیار جالبتون
یاد خاطره ای از طرز زندگی خارجیها که سرشار از بازی وار سازی بود افتادم که میتونه ذکرش اینجا الگویی ایجاد کنه.
حدود دوازده سال پیش در همسایگی ما خانواده ای استرالیایی زندگی میکردند که از طرف یک نهاد بین المللی برای انجام کاری حدوداً دو سال در ایران بودند. من هم برای اینکه زبانم خوب بشه با اونها ارتباط برقرار کرده بودم و گاهگاهی به خونه شون میرفتم. فرزندان اونها با انجام دادن کارهای خونه از پدرشون پول میگرفتن. هر کاری هزار تومن(اون موقع پول بود). اگر ظرف میشستن هزار تومن، ماشینو میشستن هزار تومن، شیشه ها رو میشستن هزار تومن… یه بار یادمه دست پسرشون تاول زده بود، پرسیدم چی شده؟ گفت با بابام رفتیم جایی و از صبح تا شب بیل زدم که ده هزار تومن بهم داد! یا یه بار چشماش باز نمیشد، علت رو پرسیدم گفت که پنجره ها رو جوشکاری کرده و ده هزار تومن گرفته! اون فقط چهارده سالش بود! و وضع مالیشون هم عالی! حد اقل هر شش ماه یک بار مسافرت یک ماهه به سویس داشتند.
جالبه که برای خریدن چیزهای خودشون برنامه ریزی میکردن که چقدر برای خونه باید کار کنن تا به اون پول برسند…. اگر کار نمیکردن اصلاً پول توجیبی نمیگرفتن!
یادش بخیر… همیشه به من میگفت که شما ایرانیها خیلی تنبلید! شما هیچ کاری نمیکنید و پول توجیبی میگیرید!
با این بازی وار سازی، دیگه کار براشون عار نبود و مثلاً هر وقت با هم پیاده روی میرفتیم به من میگفت به این مغازه بگو شیشه هاش رو تمیز میکنم و هزار تومن ازش میگیرم! منم البته روم نمیشد…
بسییار جالب بود.
صد در صد که ما ایرانی ها تنبل هستیم؛ تازه، فکر میکنیم خیلی هم باهوشیم!!!
سعی میکنیم اون عده ی قلیل پرتلاش رو به خاطر تنبلی خودمون نادیده بگیریم.
چه قدر جالب !!
با سلام
ایده جالبی هست
و از زحمت زیادی که برای این متن کشیده ایید بسیار ممنونم
موفق باشید
جدیدترین خبر. فیسبوک با 16 میلیار دلار واتس آپ رو خرید
http://3feed.ir/%D9%81%DB%8C%D8%B3%D8%A8%D9%88%DA%A9-%D9%85%D9%88%D9%81%D9%82-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF-%D9%88%D8%A7%D8%AA%D8%B3-%D8%A2%D9%BE-%D8%B4%D8%AF/
البته این سبک تشویق و پاداشها اگر چه میتونه باعث افزایش انگیزه و کشش به سمت هدف در کوتاه مدت بشه، تضمینی مبنی بر اینکه در بلندمدت هم اثرات مثبتی داشته باشه وجود نداره.
نمونهاش هم آزمایشی که روی تعداد کثیری دانشآموز انجام گرفت، بدین صورت که به آنها یک بازی فکری ریاضی داده شد و به برخی در ازای انجام بازی در خانه پاداشی تعلق میگرفت و به بقیهی آزمودنیها خیر؛ در کوتاهمدت آزمودنیهای مشمول پاداش بازی را بیشتر انجام میدادند، اما بعد از اینکه پاداش قطع شد مشاهده گردید که بسیاری از آزمودنیهای مشمول پاداش از بازی دست کشیدند اما سایرین (که از ابتدا پاداشی به آنها تعلق نمیگرفت) همچنان مثل قبل (یعنی با همان میزان بازی در روز یا هفته) به فعالیت خود ادامه میدادند (به نقل از روانشناسی هیلگارد – ممکن است در مورد نحوهی پاداشدهی آزمایش را با تغییری ذکر کردم باشم)
خلاصهی کلام اینکه در این سبک اپلیکیشنهای مبتنی بر پاداش، باید قبل از کار – همونطور که در متن چندین بار اشاره کردید – مطالعهی کافی به عمل آورد.
دکتر جان سپاس از مطالب خوبتون
اگه مطالب بیشتری در مورد روند اجرا و … معرفی کنید خیلی عالیه
شاید کلمه بازینمایی بهتر باشه.
جهت اطلاع دوستان در همین راستا دوره ای مجازی رایگان داره در سایت ستکا آکادمی با نام بازیکاری توسط کورش جمشیدی برگزار میشه که به طور کامل گیمیفیکیشن(بازیکاری) رو آموزش میده(البته هنوز به طور کامل شروع نشده و مقدمات بازیکاری رو میگه). لینکشم اینه
http://cetkaacademy.ir/course/gamification/