نگاهی به فیلم «دو اسلحه» – 2 Guns

4

لینک imdb فیلم 2 Guns

بازیگران: دنزل واشنگتن ـ مارک والبرگ ـ پائولا پتون و
کارگردان: بالتازار کُرماکور

بوی پول

خلاصه داستان: بابی و استیگ بر ای انتقام گرفتن از پاپی، رئیس خطرناک و ثروتمند یک باند خلافکار مکزیکی، تصمیم می‌گیرند، بانکی که او در آن جا پول‌هایش را می‌خواباند، را بزنند. آن ها به راحتی هر چه تمام‌تر این کار را می‌کنند اما وقتی استیگ، بابی را زخمی و با پول ها فرار می‌کند، ماجرا بسیار پیچیده می شود و چیزهایی رو می‌شود …

12-6-2013 12-54-30 AM

دامون قنبرزاده – یادداشت: سکانسِ یکی مانده به آخرِ فیلم، جایی که همه ی جناح‌ها برای رسیدن به چهار میلیون دلار دور هم جمع شده‌اند ، می‌تواند به خوبی نشاندهنده حکمرانی بی چون و چرای پول در مناسبات انسان‌های امروزی باشد. همه حضور دارند در این جمع: نماینده‌ دولت آمریکا، مرد خشن بی رحمی به نام ارل، نماینده خلافکاران، یعنی پاپی، رئیس باند مواد مخدر، نماینده ارتش آمریکا، ارل، افسر نیروی دریایی.

همه هستند و در این بلبشو، همه به دنبال چهل میلیون دلاری‌اند که در این دنیای وانفسا، روابط بین آدم ها را تعریف می‌کند؛ صحنه، صحنه ی بامزه‌ای ست، همچنان که خودِ فیلم. آدم بدهایش، از روی عمد، کارتونی پرداخت شده‌اند تا لحن کمیک اثر به قول معروف «در بیاید» که تا حدودی هم «در آمده».

استیگ و بابی، به عنوان دو شخصیت اصلی داستان، ابتدا با هم از درِ مخالفت در می‌آیند، به یکدیگر نارو می زنند و از هم فرار می‌کنند، اما هر چه جلوتر می‌روند، تازه می‌فهمند ( ما هم همینطور ) که فقط یکدیگر را دارند. دنیای دور و بر آن ها پر است از خیانت و دسیسه که آدم هایش فقط بوی پول را حس می‌کنند.

12-6-2013 12-50-41 AM

خطر لوث شدن داستان

دنیایی که فیلم ترسیم می کند، با توجه به لحن کمیک داستان، آنقدر مضحک است که حتی افسر ارشد نیروی دریایی که پول‌ها را دزدیده و در این راه از استیگ سوء استفاده کرده، حالا که پول‌ها دست استیگ افتاده، یار و یاور او می‌شود تا از این سفره‌ای که پهن است، بالاخره نصیبی ببرد. این دقیقاً همان چیزی ست که در جامعه به اصطلاح متمدن امروزی هم شاهدش هستیم: روابط انسان‌ها، آرزوهایشان، دغدغه‌هایشان و خیلی چیزهای دیگر، براساس پول است که تعریف و بازتعریف می‌شود. حتی در میانِ آدم‌های داستان، نزدیک‌ترین فرد به بابی هم، خیانتکار از آب در می‌آید؛ در اواسط کار است که متوجه می‌شویم دبی هم همدست افسر نیروی دریایی بوده، یعنی در واقع در این دنیای عجیب و غریب، همه از پشت خنجر می‌زنند. (هر چند دبی در آخر، شاید از روی عذاب وجدان، تصمیم می‌گیرد به بابی کمک کند ) اینگونه است که کم کم، در انتها، استیگ و بابی، با هم همراه می‌شوند و پی می‌برند که فقط همدیگر را دارند و بس.

فیلم با دیالوگ‌هایی بامزه و سکانس‌هایی تارانتینویی، مثل آنجا که استیگ و بابی، برای رد گم کردن، رستوران جلوی بانک را آتش زده‌اند و در حالی که شعله، تمام رستوران را دربر گرفته، آن ها بر سرِ میزان دستمزد مستخدم چانه می‌زنند، توانسته تا حدودی جذابیت خود را حفظ کند و سرپا بماند. اما با توجه به مضمونِ آشکار، اخلاقی و خوب فیلم، به نظر می‌رسد اگر خطوط داستانی، محکم‌تر بود، منطق بیشتری ـ حتی با توجه به فضای شاد و کمیک اثر ـ بر آن حکمفرما بود و اینگونه پُر نبود از آدم های مختلف، فیلم بهتری را شاهد می‌بودیم.

فیلمنامه‌نویس با توجه به شلوغیِ بیش از حدِ داستان، در به سرانجام رساندن آدم‌هایش و نتیجه گرفتن از آنها، موفق نیست. به عنوان مثال نگاه کنید به دبی، پلیسی که با بابی همکاری می‌کند و به نوعی معشوقه اوست. آشکار شدن رابطه او با آن افسر نیروی دریایی، بسیار سطحی و ساختگی جلوه می‌کند که هر چند در جهت رساندن پیام اثر و نشان دادن دنیای پر از تزویرِ نویسنده، کارایی دارد اما در سطح داستانی، گره‌ای را باز نمی کند و تأثیری در آن نمی گذارد.

12-6-2013 12-51-08 AM

اما در عین حال، جزئیات خوبی هم در داستان دیده می شود که علاوه بر هر چه بامزه‌تر کردنِ فضای فیلم، در روند روایتی هم تأثیرگذار هستند. مثال بارزش پیش زمینه‌ای ست که برای مهارت استیگ در تیراندازی نشان داده می‌شود تا در ادامه، وقتی او به بابی شلیک می‌کند و فرار را بر قرار ترجیح می‌دهد، همانطور که خودش هم در آخر به بابی می‌گوید، متوجه باشیم که او می‌توانست قلب بابی را هدف بگیرد اما هدف گرفتن دستِ او، در واقع از روی عمد بوده نه خطا رفتن تیرش. یا مثلاً سرنخ پیدا کردن پول‌ها توسط بابی هم با یک نشانه بسیار ریز انجام می‌گیرد که در ابتدای داستان، پیش زمینه‌اش برای ما چیده شده: انگشتر دبی؛ در ابتدا می‌بینیم که دبی با سر و ته کردن انگشتر در دستش به بابی علامت می‌دهد که با او به اتاق متل برود. در واقع این حرکت یک نوع رمز است بین او و بابی. همین حرکت کوچکِ انگشترِ دبی است که موجب می‌شود در انتهای داستان بابی به جای پول‌ها پی ببرد.

ستاره‌ها: 3 از 5


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

جالب و گاهی خنده‌دار: آدم‌هایی که خیلی شبیه تابلو یک آگهی کنارشان هستند!

گاهی شباهت آدم‌ها به هم عجیب به نظر می‌رسند. حالا در نظر بگیرید که کاملا تصادفی اشخاصی در کنار تابلویی یا آگهی دیواری ایستاده باشند و چهره آنها به یکی از شخصیت‌های تابلو یا آگهی شباعت زیادی داشته باشد یا اصلا فرد افزونه‌ای برای مفهوم تبلیغ…

تصور دهشت نبرد «واترلو» با هوش مصنوعی میدجرنی

نبرد واترلو، که در ۱۸ ژوئن ۱۸۱۵ رخ داد، یک درگیری نظامی مهم در طول جنگ‌های ناپلئون بود. این جنگ بین ارتش فرانسه به رهبری امپراتور ناپلئون بناپارت و اتحادی از نیرو‌های بریتانیایی، هلندی و پروس به فرماندهی دوک ولینگتون و فیلد مارشال گبهارد…

ربات‌هایی که در دنیای سینما و تخیل دوستشان داشتیم یا در مواردی از آنها می‌ترسیدیم!

انسان‌ها همیشه از تحولات تازه می‌ترسند و از زمانی که تخیل آدم ماشینی ایجاد شد، ترس از این توده‌های آهنی هم ایجاد شد. شخصیت ربات‌ها در ابتدا در داستان‌ها خیلی سطحی و بیشتر هراس‌‌انگیز بود، اما بعدا ربات‌ها دارای شخصیت شدند تا جایی که حتی…

بهترین سایت‌ها برای پیدا کردن کتاب‌هایی که با سلیقه شما جور هستند

آیا می‌خواهید از مطالعه کتاب لذت ببرید؟ در اینجا سایت‌هایی را به شما معرفی می‌کنیم که کتاب‌هایی خوبی بر مبنای مطالعات لذت‌بخش قبلی به شما توصیه می‌کنند.هیچ چیز دلهره آورتر از رفتن به یک کتابفروشی بدون فهرست خرید نیست. شما کلی وقت…

این عکس‌ها راهنما و ایده‌ای برای شما برای تبدیل اشیای کهنه و دورریز به چیزهای جدید هستند

صرفه جویی «واقعا» یک هنر است. خیلی وقت‌ها ما به بهانه تغییر دکوراسیون یا قدیمی شدن چیزی یا نامتناسب شدن چیزی با وسایل تازه به سادگی دورش می‌اندازیم یا باقیمتی بسیاری نازل به سمساری می‌دهیم.البته این سال‌ها به خاطر فشارهای اقتصادی -چنان…

این دانشجوی 18 ساله با هوش مصنوعی 19 شخصیت سیمپسون‌ها را به صورت شخصیت‌های واقعی درآورد!

برودی هالبروک دست به کار جالبی زده و جان تازه‌ای به شخصیت‌های محبوب سریال سیمپسون‌ها داده است. او در این مورد نوشته:«من از Midjourney برای تبدیل شخصیت‌های مورد علاقه‌‌ان از انیمیشن‌ها به قالب انسان استفاده کردم. البته برخی از اعضای…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو /جراح تیروئید / پزشکا /تعمیر فن کویل / سریال ایرانی کول دانلود / مجتمع فنی تهران / دانلود فیلم دوبله فارسی /خرید دوچرخه برقی /خرید دستگاه تصفیه آب /موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /دانلود نرم افزار /
4 نظرات
  1. mina می گوید

    نقد فیلم که منو یاد فیلمهای سرعت 5 و italian job انداخت . باید دیدنی باشه ممنونم از معرفی فیلم

  2. MJJJ می گوید

    با تشکر اما چهار میلیون دلار نبود چهل میلیون دلار بود

    1. دامون قنبرزاده می گوید

      ممنون. اشتباه تایپی بود. چند خط بعد، همان چهل میلیون دلار نوشته شده.

  3. وحيد٢٢ می گوید

    ۴٣.١٢۵ میلیون دلار 🙂

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.