تسخیر فضا، در مورد فیلم گزارش اروپا

3

نویسنده مهمان: دامون قنبرزاده

فیلم  گزارش اروپا – Europa Report

بازیگران: شارلتو کوپلی ـ میشاییل نیکویست ـ کریستین کامارگو

کارگردان: سباستین کوردرو

خلاصه‌ی داستان: عده‌ای فضانورد، برای یافتن حیات به روی یک سیاره، عازم فضا می‌شوند و در آنجا تحقیقات خود را آغاز می‌کنند، اما ظاهراً نیرویی مانع از آن است که این گروه، تحقیقات خود را کامل کند …

فیلم گزارش اروپا

ذهن بشر، با آن ابعاد عجیب و غریب و بی‌انتهایش، همیشه به دنبال کشف چیزهای در سایه مانده، گشودن رمز و رازهای بی پاسخ است. خیال پردازی آدم‌ها هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد و زمانی هم که این خیال‌پردازی‌ها، با اتکا به علم و دانش، جنبه‌ای واقعی به خود می گیرند، آن وقت است که انسان می‌تواند ادعا کند که گامی در این جهان به پیش گذاشته.

ژول ورن زمانی که حتی فکر رفتن به عمق اقیانوس‌ها مثل یک خیالپردازی بیش از حد شیرین و در عین حال ترسناک بود، شخصیت‌هایش را با زیردریاییِ تخیلِ ذهنش به اعماق آب‌ها فرستاد و یا از آن هم عجیب‌تر، آدم هایی دیگر را به عمق زمین راهی کرد تا نشان بدهد که میل آدمی به دانستن، جزوی از حیات اوست.

اما ماجرای پرواز آدم‌ها به آسمان و بعدتر رسیدن به فضایی دورتر، یکی از آن آرزوهای دیرینه‌ای ست که بشر، همیشه با آن دست و پنجه نرم می‌کرده. او دنبال راهی بوده تا این فضای لایتناهی را به تسخیر خود در آورد. افزایش آگاهی مرحله به مرحله  آدمی از دنیای بالای سرش، او را بیشتر تشنه دست یافتن به آن کرده. در سینما، با فرو رفتن یک موشک به چشم ماه، تخیل گرایی آغاز شده و حتی چند پله جلوتر از علم، انسان‌ها را واداشته تا به بالای سرشان توجه کنند و به این فکر بیفتند که شاید آن بالا، کس یا کسانی مثل خودشان باشند و یا شاید اصلاً آنجا جایی باشد برای زندگی.

هنر، خیلی زودتر از علم به این مهم دست پیدا می کند تا پیش زمینه‌ای باشد برای فرونشاندن روح سیری ناپذیر آدم‌ها. آدم هایی که مثل فضانوردان این فیلم، می‌خواهند مرز علم و دانش را چند مرحله‌ای جلوتر ببرند و رازهای کیهان را کشف کنند. خیره شدن آن ها به سطح کره‌ای که فضاپیمایشان در آن فرود آمده، نگاه تحسین‌آمیز به زیبایی محیط بکری که پای هیچ بشری به آن باز نشده، حلقه‌ی اشکی که با دیدن این فضا در چشمانشان شکل می‌گیرد، همگی حاکی از همان روح سیری‌ناپذیر انسان‌هایی است که دست یافتن به چیزهای دست نیافتنی را آرزو می کنند.

11-04-2013 09-44-00 AM

اما این ماجرا، جنبه‌ی دیگری هم دارد که باعث به چالش کشیده شدن روحشان می‌شود؛ اینکه این پیشروی، این رسیدن به چیزهای تا پیش از این ناشناخته، تاوانی هم دارد که شاید همان تنهایی، خطر کردن و در نهایت مرگ باشد. آدم‌های این فضاپیما، با ترس‌ها و تردیدهای زیادی همراه هستند و انگار خودشان را آماده کرده‌اند برای اتفاقاتی که به اندازه‌ی همان فضای بی‌کران پیش رویشان، ناشناخته است.

خطر لوث شدن داستان فیلم:

تمهید کارگردان برای القای حس ناخوشایند سرانجامی که برای این آدم ها قرار است رخ بدهد، بسیار کارساز است: آنها روی سطح سیاره‌ی مورد نظر فرود می‌آیند و در حالی که برای گرفتن جشن، موسیقی کلاسیکی در فضا طنین می‌اندازد، آن‌ها با خوشحالی شروع می‌کنند به باز کردن کمربندهایشان و معلق شدن در فضا که ناگهان این تصویر قطع می شود، به صندلی‌های خالی‌ای که تا یک ثاتیه قبل رویش نشسته بودند و البته سکوت مرگباری که بر فضا حاکم است.

11-04-2013 09-43-35 AM

اینگونه است که ما دستگیرمان می شود نمی توان امیدی به رهایی داشت و حتی بعداً که متوجه می‌شویم صحبت‌های یکی از فضانوردان، رو به دوربین، نه مصاحبه با او بعد از رسیدن به زمین، بلکه حرف‌های آخرش پای دوربین است تا لحظات آخر زندگی‌اش را ثبت کند، امیدمان از رهایی این‌ها، به کلی ناامید می‌شود. و این ناامیدی را ما در یکی از عجیب‌ترین، ترسناک‌ترین و خفقان‌آورترین سکانس‌های این سال‌های سینما به بی‌پرده‌ترین شکل ممکن شاهدیم: جایی که یکی از فضانوردان، با جدا شدن از فضاپیما، امکان بازگشت به آن را از دست می‌دهد و حالا معلق میان حجم بی‌انتهای سیاهی، شاهد دور شدن آرام آرام فضاپیمایش است. فضاپیما خیلی آرام از کادر خارج می شود و فضانورد می داند که حالا باید تا ابد در این سیاهی بماند. این صحنه از آن صحنه‌هایی ست که حسابی آدم را درگیر می‌کند و حتی تصورش هم جسارت بالایی می طلبد.

فضاسازی خوب کارگردان یکی از آن عواملی است که موجب می شود این لحظات گاه دردآور و گاه شگفت انگیز ( مثل مواجهه‌ی این آدم‌ها با آن محیط ناشناخته و زیبا ) برایمان جذاب و بدیع باشد. فیلم هر چند با قطعیتی بی مورد درباره‌ی موجود هیولامانندی که در نهایت هویتش فاش می‌شود، به اتمام می رسد و هر چند نمی‌تواند به عمق شخصیت‌هایی برسد که در اختیار دارد و تنها بسنده می کند به ویژگی‌های بدون پس زمینه‌ای مثل از خودگذشتگی‌های کمی گل‌درشت و غلوشده‌ی آن‌ها، اما اثری است که می تواند حس عجیبی منتقل کند که تا پیش از این تجربه نکرده بودیم.

ستاره‌ها: سه و نیم از پنج


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

شوخی با درونگراها (نرنجید! خودم یک درونگرا هستم)

در مورد درونگراها بسیار مطلب نوشته‌ام. یک زمانی درونگرایی در جامعه خیلی تابو بود و هنوز هم مقداری است.خود من به عنوان یک درونگرا زمانی از درونگرایی خود شرمنده بودم. اما بعدا متوجه شدم که درونگرایی یک ویژگی شخصی است. درونگراهایی یک طیف…

اگر سیمپسون‌ها در دنیا وستروس بودند! گالری عکس

وستروس یک سرزمین یا قاره تخیلی و یکی از مکان‌های اصلی مجموعه رمان‌های فانتزی «آواز یخ و آتش» نوشته جورج آر آر مارتین است. انکاتی در مورد وستروسجغرافیا: وستروس در غرب قاره اسوس قرار دارد و با دریای باریکی که به نام دریای باریک شناخته…

قسمت دیگری از عکس‌های تاریخی کمتر دیده شده‌اند و نگرش جدیدی نسبت به تاریخ در ما ایجاد می‌کنند

عکس‌های تاریخی بسیار هستند. برخی از آنها از فرط تکرارِ دیگر روتین می‌شوند و نکته جدیدی به ما نمی‌افزایند. متاسفانه برخی از آنها در بایگانی‌های فراموش می‌شوندو کسی متوجه نکته‌شان نمی‌شود و به تدریج نابود می‌شوند و برخی هم کمتر از بقیه بها…

منتخبی از تصاویر تاریخی کمتر دیده شده

با اینکه دسترسی به مستندهای خوب این روزها خیلی زیاد شده و به سبب وجود اینترنت (یا شبحی از اینترنت!) ما عکس تاریخی بسیار زیاد می‌بینیم (و می‌توانیم حدس بزنیم که که کئام عکس‌های معاصر روزی تبدیل به عکس تاریخی خواهند شد)، اما باز هم حجم…

نوستالژی: سیر در لوازم التحریر قدیمی

لوازم التحریر زمان کودکی ما نه کیفیت لازم را داشتند (به جز استثنائاتی) و نه تنوع کافی را. خوبی‌اش این بود که ما اصلا نمی‌دانستیم که لوازم التحریر با کیفیت عالی‌تری هم وجود دارد و فاصله فقیر و غنی در مدارس آنقدرها هم زیاد نبود. یعنی تقریبا…

خانه‌های با مبلمان‌هایی از غذاهای خوشمزه

هانسل و گرتل، نام داستانی شاه‌پریانی با منشأ آلمانی است که برادران گریم آن را ثبت کرده‌اند. این داستان ماجرای یک برادر و خواهر کوچک به نام‌های هانسل و گرتل را روایت می‌کند که پس از رها شدن در جنگل به خانه‌ای که از کیک و آب‌نبات ساخته شده…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / نهال بادام / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /Hannover messe 2024 /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /جارو استخری /میکروبلیدینگ / اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
3 نظرات
  1. فرشاد می گوید

    از قسمت “خطر لوث شدن داستان فیلم” به بعد رو نخوندم، ولی این فیلم حتماً جزو فهرست مورد علاقم خواهد بود. ممنون از این پست.

  2. نیما می گوید

    کاش یه کلیپ کوتاه از همون صحنه که فضا پیما فضانورد رو در میان سیاهی و فضای خالی جا میزاره رو میذاشتی
    علاقه مند شدم ببینم

  3. علی می گوید

    فیلم رو بعد از خوندن مطلب خوب شما دانلود کردم و دیدم. اگر به “بیگانه”اسکات از 10 نمره 9بدم به این فیلم 6.5 میدم. بسیار به جا اشاره کرده بودید به از خودگذشتگی های بی مورد، عمیق نبودن کاراکترها و پایان قاطع و ضعیف فیلم که موجود فضایی رو نشون میدن.
    ولی فیلم در کل حس دلهره خوبی رو تا آخرین لحظات القا میکنه که بیننده رو به دیدن ادامه فیلم ترغیب میکنه. یکی از نقاط قوت فیلم اونجاییه که میبینیم اون صحبت ها مصاحبه فضا نورد بعد از رسیدن به زمین نیست بلکه آخرین حرفای شخصیه که مرگ رو پیش روی خود میبینه!
    سیستم های پیشرفته و اتاقک های جاذبه هم خیلی خوب طراحی شده بودند و قانع کننده بودند.
    اون جایی که یک تک سلولی سبز پیدا کردند فیلم بسیار زیبا شد و کاش بعدش اون هیولای هشت پا مانند پیدانمیشد. بیشتر انتظار داشتم یه چیزی تو مایه های کتاب ادیسه 3001 باشه.در ادیسه 3001در فصل “یخ و خلاء” خیلی خیلی خیلی جالب برخورد انسان با یک موجود فضایی به تصویر کشیده میشه و اتفاقا مکان این برخورد هم قمر اروپاست! پرفسور چانگ در اون برخورد جونش رو میده ولی سرمست از اکتشافی عظیم میمیره!توصیه میکنم حتما این کتاب رو بخونید. و ای کاش در “گزارش اروپا” دقیقا همون فصل 27ادیسه فضایی رو به تصویر میکشیدند تا این فیلم تبدیل به یک اثر بی نظیر بشه.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5