چقدر میشود در زمان بروز حوادث مهم به صحت اخبار شبکههای اجتماعی اتکا کرد
زمانی که توفان سندی اتفاق افتاد، بعد از انتشار برخی از عکسها و اخبار جعلی در شبکههای اجتماعی، رسانهها برای نخستین بار متوجه این قضیه شدند که شاید در سالهای اخیر بسیار زیاد به رسانههای اجتماعی پر و بال دادهاند.
در این پست ابتدا نقش اطلاعرسانی شبکههای اجتماعی را به چند مرحله تقسیم میکنم و بعد با هم در این مورد صحبت میکنیم که آیا اتکای ما به شبکههای اجتماعی در زمینه گزارشدهی در سالهای خیر، متعادل بوده است یا نه:
1- در آن هنگام که وب 2.0 وِرد زبان همه ما شده بود، اصطلاح «روزنامهنگاری شهروندی» هم مد شده بود، در آغاز خبری از توییتر نبود و فیسبوک هم اینقدر جهانشمول نشده بود، پس وقتی صحبت از روزنامهنگاری شهروندی میشد، بیشترین تمرکز روی مطالب وبلاگها بود.
سایتهای معتبری مثل CNN در آن زمان بخشی برای گرفتن گزارشهای چندرسانهای از شهروندان بر پا کردند.
به این گونه بود که متوجه شدیم، میتوانیم علاوه بر گزارشات خبرنگاران و روزنامهنگاران و رسانههای سنتی به «خودمان» هم متکی باشیم.
روزنامهنگاری شهروندی مُد روز شد، همه صحبت از این میکردند که با این خرد جمعی و با یاری گزارشات مردم از دور افتادهترین نقاط جهان میشود بر غنای اخبار افزود و تصویری دقیقتر از جهان به دست داد.
2- کمی که گذشت نوبت به توییتر و شبکههای اجتماعی دیگر رسید، پیشرفت فناوری، هوشمند شدن موبایلها و اپلیکیشنها هم کار انتشار بیدرنگ اخبار و نظرات را در قالب کاراکترهای محدود بسیار ساده کردند.
دیگر میشد بلافاصله نظر مردم را در مورد وقایع سیاسی، اجتماعی، ورزشی، بلایای طبیعی خواند. مردم میتوانستند با ارسال ویدئو، عکس و خبر، به خوبی یک گزارشگر گمنام اما مؤثر باشند.
3- اما با افزایش شیفتگی مردم و رسانههای سنتی به این شهروند-خبرنگاران ما وارد مرحله سومی هم شدیم، مرحلهای پر و بال دادن بیش از حد به شبکههای اجتماعی و افسانهسازی از میزان تأثیر آنها!
کار به جایی رسید که مثلا در انقلابهای کشورهای عربی، توییتر را عامل و یا لااقل بازوی اصلی محرک انقلاب قلمداد کردند. این مطلب البته به مذاق بسیاری از شیفتگان اینترنت خوش میآمد و از آنجا که خیلی وقتها خبرسازان سعی میکنند مطابق با سلیقه عامه مردم، گزارش و برنامه تهیه کنند، به زودی شاهد تحلیلها و مستندهایی شدیم که در آن توییتر و فیسبوک به مانند بتی پرستیده میشدند.
جای تعجب بود که کمتر کسی پیدا میشد که در این میان بپرسد که ضریب نفوذ اینترنت، گوشیهای هوشمند، استفاده از اپلیکیشنها و میزان استفاده از شبکههای اجتماعی در این کشورهای عمدتا سنتی چقدر است و این ضریب نفوذ، عملا در مقام عمل چقدر میتوانسته باعث «واکنش» شود.
کسی سعی نکرد که بررسی کند این تضادهای واضح در این جوامع بودهاند که موتور محرک بودهاند یا عبارات 140 کاراکتری! غربیها دوست داشتند که فناوریای که خودشان به وجود آورده بودند را به مانند یک «بتمن»، رهاییبخش تودههای ستمدیده عربی معرفی کنند، غافل از اینکه در بسیاری موارد نقش توییتر، یوتیوب و فیسبوک بسیار کمتر از چیزی بود که تصور میشد. آنها گرچه حوادث کشورهای عربی را برای غربیها برجسته و عینی میکردند، ما در داخل عملا در بسیاری اوقات کاری از دستشان برنمیآمد و حتی گاهی هم به صورت معکوس باعث آسیبپذیری فعلان در داخل این کشورها میشدند!
4- اما با گذر از این مرحله ما مدتی است وارد یک مرحله جدید شدهایم، مرحلهای که در ان غربیها هم بعد از حادثه توفان سندی و حادثه جدید تیراندازی درمدرسه سندی هوک در نیوتاون ایالت کانتیکت، متوجه شدهاند که باید تلقی خود را در مورد شبکههای اجتماعی تغییر بدهند.
بعد از حادثه جدید تیراندازی که منجر به کشته شدن تعدادی از دانشآموزان و کارکنان مدرسه توسط یک جوان 20 ساله به نام آدام لانزا شد، بلافاصله مردم سعی کردند که نشانی از او را در فیسبوک بیابند. متأسفانه آنها مرتکب اشتباه شدند و پروفایل رایان لانزا را پیدا کردند و آن را آکنده از فحاشی و مطالب اعتراضی کردند. تصویر پروفایل رایان به اشتباه هزاران بار در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شد و تا او بتواند مجالی برای توضیح بیابد، مدت زیادی وقت تلف شد.
این اشتباه بعد از عکسها و اخبار نادرست توفان سندی در شبکههای اجتماعی باعث شده است که خیلیها در نقش شبکههای اجتماعی شک کنند و حتی این بار از آن سوی بام به پایین سقوط کنند.
بالاخره ما باید چه نقش و جایگاهی برای رسانههای اجتماعی در گزارشدهی به خصوص گزارشدهی لحظه به لحظه در حوادث قائل شویم؟
آیا باید به بازگشتی به دهه 90 داشته باشیم و بار دیگر به گزارشهای دقیقتر و محققانه رسانههای اصلی متکی شویم؟
به گمانم دیگر نمیشود به آن مرحله بازگشت، این را در نظر داشته باشید که در این سالها شبکههای اجتماعی باعث بیشتر شدن دقت رسانههای اصلی هم شدهاند، رسانهها دیگر نمیتوانند به صورت ممیزیشده و دلخواه به سبک خود خبر و گزارش بدهند، چون اگر چنین خطری کنند، دیگر کسی آنها را نمیخواند و با گشتی در فیسبوک، گوگل پلاس و توییتر منابع دیگر خبری را پیدا میکند.
سؤال بعدی این است که شتابزدگی در انتشار اخبار در شبکههای اجتماعی و دقت پایین آنها، تقصیر ماهیت اجتماعی رسانههای نوین است یا خیر؟
به گمانم این مطلب هم درست نباشد، به مانند ایام قدیم، وقتی میزان خطا در گزارشدهی شبکههای اجتماعی بالا میرود که در دسترسی به منابع خبری محدودیتی وجود داشته باشد. برای مثال در توفان سندی، ذات حادثه طوری بود که دسترسی خبرنگاران را به مناطق آسیبدیده کم کرد و باعث قطع شدن برق و سیستمهای مخابراتی شد، این مطلب باعث شد که زمینه برای انتشار خبرهای ضد و نقیض آماده شود.
در حادثه تیراندازی مدرسه ابتدایی هم، ایجاد محدودیت خبری توسط پلیس باعث شد که حتی رسانهها سنتی هم اخبار اشتباهی منتشر کنند. مثلا در ابتدا اعلام شده بود که مادر تیرانداز، خود یک معلم بوده است، در صورتی که مادر لانزا، کعلم نبود و در خانه کشته شد. حتی در ابتدا برادر بزرگتر آدام لانزا را قاتل میدانستند یا اینکه در اخبار منتشر شده بود که او تا دندان مسلح بوده است و تا پنج اسلحه خودکار داشته است، که به زودی نادرستی همه آنها مشخص شد.
پس به باورم این محدودیتهای دسترسی به منابع موثق و شتابزدگی ما در همه ارکان زندگی است که باعث بروز مشکلاتی در کار شهروند-خبرنگارها میشود.
ما همان طور به گزارشات مفصل و محققانه و متکی بر سند رسانههای سنتی نیازمندیم که به خبرهای 140 کاراکتری و عکسهای اینستاگرام کاربران اینترنت.
اما در هر حال، ما باید فیلتری درونی در مغزمان تعبیه کنیم و با اتکا به آن با کنار هم چیدن اطلاعات از منابع خبری، تصویری کلی ایجاد کنیم. اتکای بیش از حد به هر سو، تصویری نادرست در ذهنهایمان ایجاد میکند.
به مانند همیشه، توصیه «یک پزشک» به شما نگریستن به پدیدههای مختلف، از زاویای مختلف و متفاوت است!
یک مثال جالب و جدید :
در همین هفته گذشته در شبکه های اجتماعی و بعد از جادثه آتش سوزی دبستانی در کردستان ، عده ای مهندس وکیلی را یک شبه به عرش بردن (بر خلاف رضایت خودشون) بر بر فرش کوبیدنش (خودشون شوک شدن!)
ماجرای عبرت انگیز و آموزنده ای بود
منبع :
مهندس وکیلی نیکوکار
http://www.facebook.com/photo.php?fbid=390446277708676&set=a.169072666512706.45882.168216266598346&type=1&theater
مهندس وکیلی شیاد!!
http://www.facebook.com/photo.php?fbid=598460403500957&set=a.419359904744342.112700.418014398212226&type=1&theater
جوابیه خودشان :
http://www.facebook.com/photo.php?fbid=4158747243725&set=a.1495344460320.2065795.1135329151&type=1