پیوند کبد استیو جابز و مسائل اخلاقی
کسانی که وبلاگم را دنبال میکنند، حتما استیو جابز را میشناسند، چون تا به حال پستهای متعددی در مورد او، شرکت اپل و محصولات این شرکت نوشتهام. اگر استیو جابز را نمیشناسید و با زندگی شگفتانگیزش آشنا نیستید، به اینجا بروید.
چند ماهی بود که استیو جابز از کار کنار کشیده بود، او «عدم تعادل هورمونی» را مشکل پزشکی خود عنوان کرده بود. چند روز پیش اعلام شد که او، بعد از یک عمل پیوند کبد موفق، قرار است به سر کار خود برگردد.
اما پیوند کبد این شخص مشهور، سؤالاتی را برانگیخته است:
جابز در کالیفرنیا زندگی میکند، اما پیوندش را در بیمارستان Methodist در ممفیس در ایالت «تنسی» انجام داده است. علت؟ به نظر وال استریت ژورنال: علت کوتاه بودن قابل توجه لیست انتظار! یعنی 46 روز در مقابل 306 روز!
همین مسئله باعث شده وبلاگنویسها و روزنامهنگاران این سوال را مطرح کنند که برای چه در مورد استیو جابز استثنا قائل شده است. آیا سایر بیماران ایالت کالیفرنیا نمیتوانستند، دست به کار مشابهی بزنند. آیا او با این کار حق بیماران مقیم تنسی را تضییع نکرده است.
اما مسئله دیگر در مورد ضرورت انجام پیوند در مورد جابز است. جابز یک تومور پانکراس از نوع نوراندوکرین با رشد آهسته داشت که به کبدش منتشر شده بود. اطلاعاتی که در مورد میزان مؤثر بودن پیوند کبد در بیمارانی با این وضعیت، وجود دارد، متناقض است و درصد شفای بعد از عمل بین 33 تا 80 درصد تخمین زده میشود.
بر سر ضرورت انجام پیوند، بحث و اختلاف نظر وجود دارد و پارهای معتقدند که انجام پیوند کبد در مورد جابز، فرصت پیوند کبد را برای بیمار محتاجتری از بین برده است.
به عنوان یک پزشک یا یک علاقهمند مرور خبرهای مربوط به اخلاق پزشکی بد نیست، این مقاله را بخوانید.
اما اگر از این مسئله صرف نظر کنیم، آنچه در ورای پوسته این خبر ما را فکر و تعمق بیشتر وادار میکند این است که روزنامهها و وبلاگهای مستقل و باریکبین تا چه حد میتوانند در شفاف کردن مسائل مؤثر باشند. آنها حتی از لابلای خبر عمل پیوند یک شخصیت مشهور، مسئلهای را استخراج میکنند که در نگاه اول از چشمان ما دور میماند.
روزنامهنگارهای مستقل چه کارمند رسمی یک نشریه کاغذی باشند و چه روزنامهنگار آماتور و شهروند و خواه وبلاگنویس باشند یا کاربران نکتهسنج انواع و اقسام سایتهای وب 2.0، چشمان هوشیار جامعه امروز هستند. باید به آنها فرصت رشد و نمود داد!
Why I see your weblog in googlereader in English?!!!!
پای جون که میرسه کمتر کسی انسانیتش رو به نفسش نمیفروشه!
فرق بین کسی که تأثیر گذاره و کسی که تأثیری روی روند زندگی خودش هم حتی نداره خیلی زیاده ، 46 روز که زیاده همون لحظات اول باید اهدا میکردن
یادش گرامی
خدایان بیامرزندش
سلام دکتر جان
من منتظر پاسخ شما هستم .
http://1pezeshk.com/archives/2009/06/google-translates-persian.html
جالبه بیاد من اهدا کنم؟
سلام… جان نثارا به کسی که فایرفاکس رو ساخت؟
تبعیض در مورد هر کسی که باشه، بالاخره تبعیضه…
اگه به کبدش متاستاز داده باشه که پروگنوزش رو بد کرده.فکر می کردم مشکلش حل شده.
یکی مرد جنگی به از صد هزار
جالبه…
Dear
I am stutudying computer science in IASBS (Institute for Advanced in basic science).I will work at Using Bayesian Networks to Predict
Survival of Liver Transplant Patients.
do you help me?I need information to Predict Survival
of Liver Transplant Patients.
Bye
دارندگی و برازندگی
دکتر جان میگن پیوند رو شما انجام دادید ؟ درسته؟
بنظر من بجای 46 روز باید فقط 1 روز منتظر می موند. آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابرند؟
نکته ای که در مورد نازک بینی مطبوعات گفتید واقعن جای فکر دارد. این است جایگاه مطبوعات در دنیای مدرن و تاثیرش بر دموکراسی و کنترل قدرت!
اما در مورد بحث اخلاقی خیلی موافق نیستم. آری، از بعد انسانی، استیو جابز با من که کل ابداع و اختراعم وصل کردن یک باطری قلمی به لامپ برای درس علوم دبستان ام بوده است، یکی است. اما آیا در عمل، زنده ماندن من مهم تر است یا استیو جابز؟ البته که استیو مهم تر است. زنده ماندن او یعنی آسایش و پیشرفت میلیون ها آدم و به طور غیر مستقیم زنده ماندن هزاران هزار انسان در حال و آینده. توجه کنیم که او یک سیاستمدار نیست که احیانن فقط برای برخی مفید باشد.
باری. حالا که این نظر را می نویسم، جابز از دنیا رفته است. با اینکه تا به حال دستم هم به محصولاتش نخورده است، اما عمیقن ناراحت شدم.
روحش شاد.
shayad in harf dorost bashe amma age arzesh afarinie har lahze zendegie adamayi ke mesle jobs boodan ro ba mardome aadi moghayese koni aroomter mishi…