بررسی و تحلیل فیلم فارست گامپ، شاهکار تام هنکس – Forrest Gump (1994)
فرانک مجیدی: فکر میکنم سال 84 بود که در مجموعهای که “انتشارات نگاه” از کارهای ترجمهی داستان کوتاه شادروان احمد شاملو منتشر کرد، داستانی از عزیز نسین خواندم دربارهی پیرمردی که شرط قبول درخواست ازدواج جوانی با نوهاش را تواناییاش در دویدن گذاشته بود. داستان خیلی خوبی بود. آن موقع، یاد فیلم “فارست گامپ” افتادم. روزها گذشت. هم “فارست گامپ” از خاطرم رفت و هم داستان. تا دو هفته پیش که فیلمهایم را مرتب میکردم و دی وی دی “فارست گامپ” ناگهان آمد جلوی چشمم. دوباره تماشایش کردم و دوباره پر از یک حس خوب شدم. در سال 94 رابرت زمکیس یکی از زیباترین داستانهای سینما را خلق کرد، یکی از به یاد ماندنیهای عصر ما!
فارست گامپ ( تام هنکس)، مرد سادهدلی است که در ایستگاه اتوبوسی منتظر نشستهاست. با آمدن خانمی، او خود را معرفی میکند و داستان زندگیش را تعریف میکند. فارست کودکی با بهرهی هوشی پایینتر از همسالانش است و تمام دنیایش مادرش (سالی فیلد) که حوادث اطرافش را با زبانی ساده برایش توصیف میکند. او در کودکی مجبور به استفاده از اسکلت و داربست فلزی بود که به پایش بسته میشد. بچههای همسالش او را دوست نداشتند. اما یکی با او همبازی شد، جنی. طی حادثهای، آن اسکت مزاحم فلزی در هم میشکند و توانایی فارست در دویدن پدیدار میشود. فارست که حالا بالغ شده در راگبی به افتخار میرسد. جنی جوان (رابین رایت پن) که هرگز از مهر پدر الکلیاش بهرهای نداشته، آرزو دارد خوانندهی کانتری شود. او دختر سر به راهی نیست. در روزهای جنگ با ویتنام، فارست به ارتش میپیوندد و حتی در یک بار نامناسب خوانندگی میکنند. هنگام خداحافظی، جنی از فارست میخواهد شجاع نباشد و هر وقت خطری بود فقط بدود. فارست در دورهی آموزشی ارتش، دوستی به نام بوبا(میکلتی ویلیامسون) پیدا میکند. او جوان سیاهپوست سادهدلی است که آرزو دارد خانوادهی فقیرش را با صید میگو به وضع بهتری برساند. آنها به ویتنام اعزام میشوند و تحت فرماندهی سرگرد دن تیلور(گری سینایس) قرار میگیرند. در یکی از حملات، نیروهای آمریکا بشدت بمباران میشوند. با فرمان فرماندهش، فارست شروع به دویدن میکند و ناگهان به یاد بوبا میافتد. او باز میگردد تا بوبا را پیدا کند اما هر بار یک مجروح دیگر را مییابد و او را تا کرانهی رودخانه میرساند، از جمله سرگرد دن را. بالاخره بوبا را در حالیکه بشدت زخمی است مییابد. بوبا میمیرد و فارست زخمی جزئی برداشته ولی سرگرد دن هر دو پایش را از دست میدهد. دن بخاطر آنکه تا آخر عمر فلج است و با افتخار نمرده و گمان میبرد فارست نگذاشته به سرنوشتش برسد از او خشمگین است. فارست مدال افتخار میگیرد و در دوران نقاهت استعدادش در پینگپنگ شکوفا میشود. در حالیکه او به مسابقات جهانی میرود و یکی یکی پلههای افتخار را طی میکند زندگی جنی هر روز در سراشیبی است. اعتیاد و روابط ناسالم، جوانی و زندگی جنی را میرباید. فارست سرگرد دن را با خود همراه میکند تا به آرزوی بوبا جامهی عمل پوشاند. او اسم قایقش را میگذارد جنی و موفق میشود یکی از بینظیرترین صیدهای میگو را انجام دهد، چنانکه عکسش بر جلد مجلهها برود. ولی او فقط دنیای کوچک خودش را میخواهد دنیایی که تمام وسعتش آغوش مادر و داشتن جنی است…
وقتی تام هنکس در سال 93، اسکار بهترین بازیگر مرد را بخاطر “فیلادلفیا” گرفت همگان او را برازندهی این جایزه میدانستند اما تصور نمیرفت او در سال آینده هم مجسمهی طلایی را بالای سر برد. هنکس در سال 94 بینندگان را میخکوب کرد! او یکی از به یاد ماندنیترین کاراکترهای سینمای جهان را جان بخشید و در او روح دمید. آنچنان که اگر تنها بهانهی دوباره نبردن اسکارش، گرفتن جایزه در سال گذشته بود یکی از بزرگترین ناداوریهای اسکار رخ میداد. چنین بود که جز این، فیلم 5 اسکار دیگر را هم درو میکند. رابرت زمکیس با طمانینه، تمام حوادث فیلمش را عمق بخشیده و پرداختهاست.
فیلم “فارست گامپ” فیلم سرشاری است. این فیلم یکی از بهترین مراجع شناخت آمریکای معاصر است. اتفاقات فرهنگی، هنری و سیاسی چون حلقههایی مرتبط پشت سر هم ردیف میشوند و قهرمان داستان به زیبایی در آن پرورش مییابد. از الویس پریسلی و جان لنون گرفته تا کندی و نیکسون، همه نقشی در فیلم مییابند. موسیقی و ترانههای فیلم گوشنوازند. با گذشت 15 سال از اکران فیلم، هنوز جلوههای ویژهی آن بشدت حیرتانگیز و چشمنواز است. به نظر میرسد طراحان جلوههای ویژهی فیلم میدانستهاند فیلمی برای همیشهی تاریخ سینما میسازند و باید کار فاخری ارائه دهند. هنوز سکانس دست دادن فارست گامپ و کندی، یا شوی شبانهی فارست با جان لنون بسیار شاخص و مثال زدنی است.
دو سکانس در فیلم هست که هر بار میبینم صورتم را پر از اشک می کند. یکی آنجا که بچهها به فارست سنگ میزنند و جنی به فارست که اسیر آن میلهها و اسکلتهای فلزی است، میگوید:”بدو فارست! بدو!” و فارست شروع به دویدن میکند و ناگهان تمام آن میلهها خرد میشودـ و آنجاست که مقرر میشود جهان زیر پای فارست باشد!ـ دیگر آنجا که جنی پسرشان را به فارست نشان میدهد و به فارست که وحشتزده شده، میگوید او کار بدی نکرده! فارست با تردید و با چشمانی پر از اشک میپرسد:”اون باهوشه؟!”
این فیلم در ستایش یک قلب بزرگ و طلایی است! اینکه در نقدهای این فیلم میخوانم “…فارست مرد احمقی است…” مشمئزم میکند. حقیقت این است که فارست مرد خارقالعادهای است. او آنچنان قلب بزرگی دارد که ما آدمهای دیگر، از وحشت این بزرگی دوست داریم به او انگ متفاوت بودن و نادانی بزنیم تا خود را بالا بکشیم. اشکال از فکرهای کوچک ماست، دوستان! دنیای فارست در میان جنگ و خون هم پر از رنگهای شاد و خاطرات خوب است. برای فارست اهمیتی ندارد که دنیا زیر و رو شود، او فقط مادرش و جنی را میبیند. آن سکانسی را به یاد بیاورید که یکی از کمونیستها دارد برای فارست از گروهشان میگوید اما او نمیبیند و نمیشنود، تنها جنی را میبیند که از رهبر گروه سیلی میخورد. دوست دارم اگر این فیلم را ندیدهاید، حتماً ببینید و اگر دیدهاید دوباره تماشایش کنید. به جزئیترین لبخندهای فارست، کمترین حرکات سرش و نگاه مشکوک و مظنونش به جان لنون دقت کنید، وقتی جنی به او میگوید در لباس نظامی خوشتیپ شده، ببینید که با چه غرور و شادیای لباسش را مرتب میکند، وقتی در روز عروسی جنی کراواتش را مرتب میکند نگاه کنید که چطور به جنی مینگرد. فارست راست میگوید، شاید مرد باهوشی نباشد اما میداند عشق چیست! مهم هم همین است! رمز تمام کامیابیهای فارست در همین جمله است. او میدود تا رستگار شود، شاید فقط برای گرفتن پری که در نسیم به این سو و آن سو میرود! و تو با تمام وجودت میگویی:”بدو فارست! بدو!”
سلام آقای علیرضا
خسته نباشید.
یه مشکل برای من پیش آمده که احتمالا برای خیلی های دیگر هم هست. چند روزی است که آر اس اس بالاترین غیر فعال است. یعنی در گوگل ریدر نمی توان خبرها را خواند. من آدرس مستقیم آر اس اس بالاترین را در مرورگر وارد کردم و با صفحه Forbiden مواجه شدم که نشان می دهد از طرف خود مسوولان سایت مسدود شده است.
احیانا شما به این مشکل بر نخوردید؟
چرا، این مشکل را یکی دو روزه همه دارن.
از نوشته شما نیز لذت بردم و همزمان با مرور صحنه های زیبای این فیلم بی نظیر اشک آمیز شدم. تشکر بخاطر این یادآوری.
این فیلم جز 10 فیلم برتر زندگیه منه
یادمه وقتی این فیلم رو دیدم به خودم گفتم کافیه در هر کشور تو کل این دنیا فقط 10 تا دونه فارست وجود داشته باشه ! (نمیدونم چرا چنین چیزی اون موقع به ذهنم خورد ) البته من اون موقع 16 سالم بود .
یکی از جالبترین قسمتهاش واسه من اون جایی بود که وسط جنگ بر میگشت داخل جنگل که دوست سیاهش رو نجات بده ولی هر کی تو راهش میگفت HELP !!! سریعا اونو بلند میکرد و میبرد یه جای امن تا اینکه دوستش فوت کرد !
خیلی ها دلیل این همه موفقیت فارست براشون عجیب و باور نکردنی بود .
ولی واسه من قابل قبوله فقط به یک دلیل !
فارست هر کاری رو که توی زندگیش انجام میداد فقط به اون کار فکر میکرد !!!
وقتی که میدویید فقط به دوییدن فکر میکرد !
وقتی که پینگ پنگ بازی میکرد فقط توپ رو نگاه میکرد و بهش ضربه میزد !
….
اه باز من دهنم باز شد که از یه فیلم تعریف کنم (بسه دیگه – بذار بقیه هم نظر بدن )
شما نوشتید:
“فارست هر کاری رو که توی زندگیش انجام میداد فقط به اون کار فکر میکرد !!!”
ایول، برام جالب بود
سلام
چه جالب! منم چند روز پیش دوباره “فارست گامپ” رو دیدم و از اون جالب تر اینکه امروز و به فاصلۀ کمی از فیلم “فارست گامپ” فیلم “من سم هستم” رو دیدم.
کم کم دارم به این نتیجه میرسم که اینجور آدم ها (یعنی کم توان های ذهنی) زندگی بهتری از آدم های عادی دارن.
کاشکی منم خنگ بودم! و میتونستم به اطراف اهمیت ندم.
با اجازه
بای
سلام
نقد بسیار زیبایی بود از این فیلم خارق العاده …
یکی از بهترین فیلم هایی است که در آرشیوم نگه داری میکنم و هر زمانی که قرار است با فردی به دیدن فیلمی بنشینم Forrest Gump را تماشا میکنم …
ممنون … نقد زیبایی بود …
اگر از فیلمش اینقدر خوشت آمده، حتماً حتماً توصیه می کنم کتابش را بخوانی که یکی از بی نظیرترین کتابهای است که تا بحال خوانده ام و مطمئن باش از آن لذت می بری. چون فیلم حتی یک دهم ماجراهای فارست نیست. بلکه فقط گلچینی از زندگی رومانس فارست است! کتاب یک کتاب طنز سراسر انتقادی است که تمام نکته های پر رنگ زندگی آمریکایی را به طنز نشان می دهد. در کتاب با فارست هنرپیشه، فارست فضا نورد، فارست گیر افتاده در میان آدم خوارها، و … آشنا می شود. کتاب را حتما حتما بخوان
سلام، لطفا اسم دقیق کتاب و انتشارات اونو بزارین.ممنون
! Run Forest Run 🙂
از یادآوری تمام آن لحظات خوشی که با فارست گامپ داشتم متشکرم و … هنوز به اندازه همان سالها دوستش دارم و برایم عزیز است
بدو فارست ، بدو
((فارست گامپ)) رو دیدم. تام تو این فیلم حتی لکنت هم داشت ولی بلد بود که عشق رو چطور با نگاه و عملش، نشون بده. هنره، اونهم فوق العاده.
خوب کردید یادی از فارست گامپ کردید. من هم مدتیست تماشا نکردهام. بازی بسیار زیبای تام هنکس در آن صحنهی داخل آپارتمان جنی (همانجا که پسرش را برای اولین بار میبیند) به اوج میرسد. حالا که یادآوری کردید لحظه لحظهاش جلوی چشمم آمد، آن ژست دست به کمر زدنش هم، هر وقت که چیزی به شدت درونش را به هم میریخت. و دزدیدن نگاه! و….
مرسی از این یادآوریها. آخر هفته مجالی شد دوباره تماشایش خواهم کرد.
چه قشنگ نوشتین!…
منم اولین بار 10-12 ساله بودم که کتابشو خوندم و از همون موقع به اوتیسمی ها علاقه مند شدم …
فارست گامپ
من سام هستم ( شون پن )
مرگ عجیب سگی در شب ( کتابه )
مرد بارینی ( داستین هافمن – با بازی تام کروز در نقش برادرش )
و …
همه شون خارق العاده ن .
منم همین چند روز پیش نسخۀ HD 720p فارست گامپو از اینترنت دانلود کردم ( تورنت ) و دوباره دیدم . واقعاً فوق العاده س…
اما اصلاً و اصلاً و اصلاً نمی تونم قبول کنم که در سال 1994 جایزه ای ( به جز بهترین فیلمنامۀ اقتباسی ) به فیلمی جز پالپ فیکشن برسه. تام هنکس عالیه اما وینسنت وگا هم فوق العاده س . جولز وینفیلد هم همین طور. به نظر من اسکار باید به جان تراولتا می رسید و بهترینفیلم هم بدون کوچکترین تردیدی به پالپ فیکشن … هرچند خیلی اهمیت نداره اسکارو کی می بره. تارانتینو نخل طلای کن رو برد خونه ش . مهمترین جایزۀ سینمایی … اسکار هیچ وقت به بهترین ها نمی رسه.
ممنون خانم مجیدی .
ببخشید که کامنت مربوط به مطلب نیست
جند روز پیش تو وبلاگهای دیگه لینک شما رو دیدم و جلوش نوشته بود :صد ترانه فرانسوی
ولی وقتی به وبلاگتون میومدم آخرین پستتون مربوط به فوتبال چلسی و لیورپول بود.
چطور میتونم اون لینک مربوط یه ترانه های فرانسوی رو پیدا کنم ؟
پستهای دانلودی وبلاگم فقط در فید وبلاگم ظاهر میشن. مشترک فید وبلاگم بشین.
به نظر من هم فارست گامپ فیلم شگفت انگیزی است که چندین بار می توان آن را نگاه کرد و به جزئیات بسیار زیاد جدیدی پی برد
فیلم عمیق و احساسی که در آغاز سال 2000 کمتر شاهد ساخت چنین فیلم هایی بوده و هستیم
دقیقا درسته اون سکانسی که فارست ساده دل به جنی می گوید:اون باهوشه؟!”
به نظر من هم هر انسانی از هر جنس و سلیقه و سن و سالی که احساس داشته باشد را تحت تاثیر قرار می دهد
و همین جاست که هنر به زیبا ترین و متعالی ترین شکل به اوج خودش می رسد و یک شاهکار خلق می شوداست
ازین پست مفید بسیار سپاسگزارم
در مورد این فیلم اطلاعات کمی داشتم اما مطلبتون اطلاعاتمو بیشتر کرد و دلیلی برای تماشای این فیلم در چند روز آینده میشه.
ممنون
سلام
من کتاب فارست گامپ رو سالهای هشتاد خوندم، از بس جالب و زیبا نوشته شده بود گاهی بی اختیار قهقهه میزدم و گاه هم اخم هام میرفت تو هم. دوستانم که منو تو اون حالت میدیدن تعجب میکردن آخرشم شدم فارست گامپ عزیز. امان از این بچه ها
من عاشق فیلم و سینمام.. ولی این فیلم رو ندیدم.باید برم دنبالش .چون نقدی که شما نوشتین بسیار جالبه.
کسی چه می دونه شاید ازش الهام گرفتم و یه اثر ماندنی خلق کردم!
یکی از یباترین فیلمهایی که تابحال دیده ام
جالب آنکه در نسخه ای که از تلویزیون نشان داده شد بچه مال یکی دیگه شده بود و نود درصد دیالوگهای فیلم چپکی بودند.
سکانس مورد علاقه من بخشی است که افسر ارشد که پاهایش قطع شده در هنگام توفان به خدا شکایت میکنه و فردا چون تنها قایق اونها تو توفان سالم مونده بود همه میگوها را بتنهایی صید کرد… صحنه بعد فرمانده از روی قایق به داخل آب پریده و در یک صحنه که ابرها و نور خورشید فضایی رویایی ساخته اند شروع به شنا میکند
رابرت زمه کیس همیشه شاهکار خلق کرده و تام هنکس هم بعنوان جزئی غیر قابل حذف از فیلمها و انیمیشن های وی نقش موثری در بزرگی فیلمهای وی داشته است
خیلی ممنون که من را دوباره یاد این فیلم زیبا انداختید.
احتمالا منظورتون فورست است نه جنگل!
به نظر من دردناک ترین صحنه فیلم اونجایی بود که مدیر مدرسه فارست رو ثبت نام نمی کرد و …
اینقدر همتون تعریف کردید که منم پایه شدم ببینم.
عالیه خود من چند باری این فیلم رو دیدم که به نظر من هنوز بهترین است.
هرکس ندیده بره ببینه چون نصف عمرش برفناست
سلام
از نظراتتون در مورد شعر فارست گامپ لذت بردم به دو دلیل اول اینکه خیلی خوب نوشته بودید و دوم اینکه از شعری که من هم عاشقشم تعریف کرده بودید.
اما نظر من:
اول: فارست گام بیشتر یک شعر بود تا فیلم. یا بهتره بگم فیلم یک شعر زیبا. و قتی فیلم رو میدیدم فقط دیالوگ اون رو در صفحه ای تذهیب شده از تام هنکس، میخوندم و تند تند لطافت طبع نویسنده اون رو میخوردم .
دوم: از چند فیلمی که تام هنکس در اون نقش بازی کرده و من دیدم مثل دور افتاده و مسیر سبز و همین فیلم (شعر)، به نوعی باور دینی- اخلاق- خانواده و امید حرف اصلی فیلم بوده.
برای یک داستان واقعی : جراحی روی ویلچیر
http://1pezeshk.com/archives/1385/11/page/12
نتونستم کامنت بذارم!!!!
میگن آمریکا کشوریه که که به هر آرزویی امکان تحقق میده … داستان جراح معلول یا فارست گامپ… اینجا چی؟ طبق قوانین جاری چنین فردی اجازه ورود به رشته پزشکی نداره چه برسه به اینکه جراح بشه. همه این جراح یا فارست را تحسین میکنند ولی خداییش برخورد عرفی و قانونی با یک فرد معلول جسمی یا ذهنی یا فردی با بهره کم هوشی ، در این مملکت چطوریه؟ …
سالها پیش کتابشو خوندم امروز با یادآوریش چشام خیس شد!
فوق العاده بود. در حد یه نوستالژی شیرین
دیروز فایت کلاب رو می دیدم برای چندمین بار. یه جاش به فیلم فارست گامپ اشاره می کنه و به یاد فیلم افتادم
همانطور که گفتید اینفیلم برای حدود سال 84 است و مدت زیادی از آن زمان میگذرد ولی با این حال خوب آنرا بیاد میآورم. بیاد میآوردم ک در آن زمان تنها 2 فیلم بود که بر روی بنده تاثیر گذاشته بود یکی “Ghost Dog” و دیگری همین فیلم فارست گامپ.
گوست داگ یا راه سامورایی فیلمی به نویسندگی کارگردانی جیم جارموش در سال 1999 میلادی ساخته شد. نقش اول آنرا فارست ویتاکر (Forest Whitaker) به خوبی بازی کرد.
جناب مجیدی یک سوال هم داشتم ، بنده فلسفهی گرآواتار شما را نفهمیدم؟! راستش هرچه نگاه میکنم نمیفهمم در آواتار خود چه نوشتهاید.
ممنون که یاد فارست گامپ رو کردید،منم 6،7سال پیش دیدمش و هنوز توی ذهنم پررنگِ..ولی جدا از فارست مادرش هم فوق العاده بود و تا آخرین لحظه بهترین بود..
فقط یک کلمه میشه در این باب گفت: “شاهکار” شاهکاری بیاد ماندنی.
من تمام دیالوگای این فیلم رو حفظم. فوق العادست…
عالی بود دکتر، خیلی قشنگ می نویسی انصافا.
مرسی…
سلام من هم یه مطلب دربارش دارم خوشحال می شم بخونید
سلام.. اگه از من بپرسید موضوع داستان فارست گامپ چیه.. بهتون میگم، فیلم درباره یک دوره تاریخ آمریکا هستش که خیلی از مردم قشر متوسط و پایین، نابود شدن اما در این بین کسانی بودن که نابود نشدن. جنی، نابود شد ولی فارست روز به روز پیشرفت می کرد اون هم در هر کاری که داخل میشد این اتفاق میفتاد. داستان درباره دوران سیاهی هستش اما پرداختی که از اون شده تبدیلش کرده به یک فیلم مفرح و امید دهنده. اگر یکی از نویسندگان و کارگردانان ما میخواست این دوران رو بسازه چی می ساخت؟ یک فیلم سیاه سیاه سیاه و مملو از نا امیدی. متاسفانه بین هنرمندای ما این دید رواج داره که هرچی اثر هنری سیاه تر باشه، یعنی سازندش باهوش تر و هنرمند تره.. شاید برای همین هم یک داستان و فیلم مانند فارست گامپ رو می کوبن
دوست عزیز امیدوارم که پیغام من به دستت برسه.
من 7ساله که عکاسم و تابستان 92 رفته بودم به تئاتر واسه فیلم برداری.
کل صحنه با پارچه ی سیاه (کف و دیوار) پوشیده شده بود و نور صحنه هم کم بود.علاوه بر اینها هم همه ی بازیگرا سیاه پوشیده بودن.وقت استراحت به خودم جرات دادم و از یکی شون دلیل رنگ لباسشونو پرسیدم.گفت مشکی رنگ غم و مرگ و… هستش و به طور کلی چون هنرمندا آدمای به اصطلاح طرد شده هستن مشکی می پوشن.منم گفتم که : پس حالا چون من طرد نشده هستم پس هنرمند نیستم؟!
به نظر من اثر باید طوری قوی باشه که نیاز به بال و پر نباشه.یعنی نیاز به افکت و ادیت غلیظ نباشه.
این فیلم یه شاهکاره چون عمیق ترین مفاهیم رو به شکلی کاملاً ساده بیان میکنه و لازم نیست بعد دیدن فیلم حرف اضافه ای زده بشه چون هر کس احساس فارست رو عمیقاً در وجود خودش حس کرده . متأسفانه در بین افراد به ظاهر هنرمند باب هست که هرچیزی که پیچیده تر و غیرقابل فهم تر باشه به معنای اینه که سازنده اثر انسان داناتر و روشن فکرتریه و هرچیزی که سرتاسر ناامیدی و غم باشه ارزشمندتره .
خیلی از ماها میون خواسته هامون گیج میشیم .یکی مثل فارست میگه همه چیز ر ساده بگیر و ساده همه چیزو بپذیر . کاری که من اصلا بلد نیستم . این فیلم پر از شعاره که عملا توی زندگی میتونه راهنمای ما باشه . من این 2تا شعارش ر خیلی دوست دارم
پیش میاد
مرگ هم جزیی از زندگیه اما به قول فارست کاش نبود .
شاهکار
سلام:)
من این فیلمو 8 سال پیش دیدم البته با زبان اصلی..اون موقع کما بیش مضمون فیلمو فهمیدم
ولی با این حال فوق العاده بود..بعد ی نسخه از فیلم پیدا کردم
ولی با زیرنویس…عالی بود…بازیه نام هنکس..فیلم نامه قوی
جلوه های ویژه عالی..ک هنوزم ادمو تحت تاثیر قرار میده
من چندین بار فیلمو نگاه کردم:)
محشــــــــــــــــره♥♥♥
ممنون از توضیحاتتون فرانک جان♥..یاده تک تک صحنه های فیلم افتادم♥
دیدمش . دوباره دیدمش . عالی بود .
به نظر من بحث رابطه بین فارست و جنی نباید کل فضای نقد را پر کند. حقیقت این است که فیلم نمایشی از جهان بینی فارست است. اینکه نگاه او به جنگ، عشق، زندگی، رفاقت، خانواده و …. نگاه اصیلی است موضوع اصلی فیلم است. فارست قضاوت نمی کند، بلکه فقط راه و رسم درست هر کاری را یاد می گیرد و عمل می کند. حقیقت این است که در مقام مقایسه نتایج اعمال فارست با دیگران بقیه احمق هستند و او باهوش است..
۱۳سال بعد از شما دیدم و چه فیلمی
گذر زمان ناراحتم می کنه
حسرت اینکه چرا توی این چندین سال وقتم رو به بطالت و دیدن فیلم های مزخرف گذروندم و ننشستم همچین فیلم هایی رو ببینم.
بینظیره در کنار رستگاری در شاوشنگ