فیلم رودخانه میستیک: بررسی و تحلیل
امروز قرار است فیلم “رودخانه میستیک” -که به غلط با ترجمه اسم خاص ، “رودخانه مرموز” ترجمه شده است- از شبکه چهار پخش شود. اگر اتفاق خاصی نیفتد ، یکی از بهترین فیلمهای هفتههای اخیر پخش خواهد شد.
فیلم را یک سال پیش دیدهام و بنابراین بیشتر کلیات آن در خاطرم مانده است.
راجر ایبرت منتقد مشهور فیلم درباره رودخانه میستیک میگوید :“گرچه اجزای فیلم رودخانه میستیک روند یک فیلم پلیسی را دنبال میکنند ، ولی درباره چیزی فراتر از مفهوم ساده گناه هستند. این فیلم درباره دردی است که برای دههها به طرز خزنده و پیشروندهای حرکت میکند ، درباره رازها و بدگمانیهای مسکوت است ، و درباره وفاداری زنها و شوهرها. “
24مین فیلم ایستوود ، به گمان من موفقترین و به یادماندنیترین فیلمش است. فیلمنامه قوی ، بازیهای هنرمندانه و درخشان شان پن و تیم رابینز ، سکانسها و فلشبکهای بینقص و قطعهای جالب و شخصیتپردازیهای خوب همگی از نقاط قوت فیلم هستند. این فیلم آنقدر تأثیرگذار است که در طی دو ساعت تماشای آن ، دید دیگری از ایستوود در ذهنم ایجاد کرد و وی را به ناگهان در ذهنم از سطح یک “کابوی” فیلمهای وسترن به یک کارگردان ماهر و خبره ، ارتقا داد.
شان پن و تیم رابینز برای ایفای نقش در رودخانه میستیک برنده جایزه بهترین بازیگر مرد نقش اصلی و مکمل در سال 2003 شدند.
داستان فیلم : جیمی(شان پن) ، دیو(تیم رابینز) و شان(کوین بیکن) ، در سن کودکی در حال بازی در خیابان و حک کردن نامشان روی یک بلوک بتونی خیس بودند که ناگهان یک فرد شرور اقدام به ربودن دیو میکند.سالها بعد ،.این سه دوست هنوز ماجرای 25 سال قبل را فراموش نکرده اند .طی یک حادثه نامشخص دختر جیمی کشته می شود و شان که دراینجا یک پلیس است سعی در به دام انداختن قاتل میکند. اینطور تصور میشود که دیو دختر جیمی را به قتل رسانده است.از این روی جیمی قصد انتقام جوئی را در ذهن پرورش میدهد.هنگامی که طی یک درگیری دیو را میکشد ، متوجه میشود که او قاتل دخترش نبوده است .
دیالوگهای به یادماندنی این فیلم را میتوانید در اینجا بخوانید ، از جمله این دیالوگ کلیدی را :
Sometimes I think all three of us got in that car and all of this is just a dream
گاهی فکر میکنم هر سه ما به وسیه آن ماشین ربوده شدیم و همه اینها فقط یک رؤیاست.
پینوشت : این پست کمی ویرایش شد. با تشکر از محمود رضا که راهنمایی کردند.
علیرضا جان به نکات جالبی اشاره کردی. فقط دو مساله:
معمای قتل برای همیشه مخفی نمی مونه و در آخر فیلم معلوم می شه که برادر دوست پسر دختر اون رو کشته. و در مورد قتل دیو هم همونطور که در آخرین سکانس فیلم می بینیم شان با حرکت دستش به صورت تفنگ به جیمی می فهمونه که از قتل دیو با خبره.
در مورد چیزی هم که جیمی به شان میگه یه ایراد کوچیکی وجود داره. در اون صحنه جیمی می گه ” بعضی اوقات فکر می کنم هر سه ما توسط اون ماشین سوار ربوده شدیم(سوار اون ماشین شدیم) و همه اینها مثل یک رویا می مونه” جمله کامل انگلیسیش هم اینه:
Sometimes I think all three of us got in that car and all of this is just a dream. In reality we’re still 11-year old boys locked in a celler imagining what our lives would’ve been if we’d escaped.
دیشب که این فیلم را دیدم از خود پرسیدم آیا در تمام عمرم فیلمی که تا این حد تلخ باشد دیده ام؟ به راستی که منتقد فیلم درست می گفت که “این فیلم به قدری تلخ است که گویی تلخی آن بر تمام اجزاء فیلم سایه انداخته است”. زمانی که در سکانس آخر دوربین بر روی آن تکه از جدول متوقف شد و اسم ناقص نوشته شده دیو را دیدم بی اختیار برای آن همه مظلومیت دیو اشک ریختم.
سلام …..خوش به حالتون که می تونین این همه فیلمهای خوب ببینین!
من که دیشب مهمونی بودم زیاد چیزی ازش نفهمیدم فقط چون تویش شان پن بود حدس می زدم فیلم جالبی می بایست می بود.حالا تکرارش کی است؟!
پزشک کارت درسته.. رودخانه هم واقعا فیلم توپیه
ببین این غلط نویسی دامنه داره مثلا شبکه سه untouchables رو “لمس نادنی ها” ترجمه کرده بود…
یا panic in the needlepak رو وحشت در پارک سوزن…بماند…